لینک مطلب در خبرگزاری فارس
لینک مطلب در پایگاه پارسینه
"ریما صالحة" یکی از مجریهای معروف شبکه تلویزیونی العربیه است که برنامههای این شبکه در بسیاری موارد با نام و چهره وی پیوندی همیشگی خورده است؛ شخصیتی لبنانی که معمولا همه او را با اجرای برنامه جنجالبرانگیز "صناعة الموت" در عصر روزهای جمعه از این شبکه تلویزیونی میشناسند.
با وجود آنکه این برنامه همیشه جنجالبرانگیز و اختلافی بوده ولی همه به این واقعیت اذعان دارند که این، اولین برنامه تلویزیونی در نوع خود در حوزه بررسی مسائل مربوط به خشونت سیاسی و تروریسم است.
"صناعه الموت" با پخش زنده و آیتمهای ویژه، سعی میکند به طور بسیار جدی و البته بیپرده پدیده تروریسم را مورد بررسی و نقد قرار دهد. علی رغم سختی و پیچیدگی مسائلی که در این برنامه مطرح می شود شاهد این هستیم که این برنامه مهمترین فرآیند مستندسازی خشونت سیاسی تاکنون به شمار می رود.
شاید بی جهت نیست که دکتر "پیتر نیومن" مولف کتاب "تروریسم قدیم و جدید" و مدیر مرکز بین المللی مطالعات افراط گرایی و خشونت سیاسی در دانشگاه کینگز کالج لندن، معتقد است که فقط پخش برنامه "صناعة الموت" در شبکه العربیه امر بسیار مهمی در مباحث مربوط به تروریسم محسوب میشود.
با وجود اهمیت و حساسیت بسیار بالای این برنامه به نظر می رسد که این برنامه احتیاج به طرحی فراگیر در رابطه با مسائل مربوط به تروریسم باشد و به همین دلیل است که به راحتی نمیتوان آنگونه که این برنامه آن را دنبال میکند تنها دیدگاههای غربی را در رابطه با مسئله تروریسم مد نظر قرار داد، مسئلهای که در اینباره بسیار مهم و در عین حال تعیین کننده است.
علاوه بر این اختصاص مسئله تروریسم و خشونت مسلحانه، به منطقه خاورمیانه نیز حاکی از شیوهای ظالمانه برای تحلیل ابعاد مختلف این مسئله است.
نکته ای که در این میان قابل توجه است یکی از قسمتهای اخیر و جنجال برانگیز این برنامه است که علی رغم ملاحظات فوق الذکر و با تمامی اهمیتی که دارند در 11دسامبر گذشته با موضوع جدید "بمب انسانی" از شبکه العربیه پخش شد. شاید بسیاری تا پیش از آن بر آن باور بودند که منظور از بمب انسانی فقط آن است که فرد، کمربند انفجاری به خود بسته و خود را منفجر کند ولی آنچه در آن برنامه مطرح شد آن بود که افراد با نصب مواد منفجره در داخل بدن، خود را تبدیل به یک "بمب" واقعی میکنند.
طبیعتا طرح چنین موضوعات جنجالبرانگیزی پیش از هرچیز نیازمند وجود یک کارشناس مسائل امنیتی و همچنین پزشکی است، چراکه این موضوع از چالشهای جدید پزشکان و سازمانهای امنیتی محسوب میشود. این موضع به ویژه پس از تلاش برای ترور "محمد بن نایف" معاون وزیر کشور عربستان به شیوه ای مبتکرانه و جدید به صورت جایگذاری مواد منفجره در بدن فرد و انفجار آن به وسیله تلفن همراه حساسبرانگیز شد.
گروه سازنده صناعه الموت به خوبی از اداره این مشکل برآمد و ابتدا با دعوت از یک کارشناس پزشکی و سپس امنیتی توانست ابعاد مختلف این مسئله را بررسی نماید. دکتر "مصطفی العانی" رئیس سازمان مبارزه با تروریسم مرکز تحقیقاتی الخلیج دراین برنامه ضمن تاکید بر این نکته که فرآیند نصب مواد منفجره در بدن بسیار رایج شده از دستگیری زنی که در رحم خود بعضی جواهرات گرانبها مانند الماس را جایگذاری کرده و همچنین مردی که در بدن خود مواد منفجره نصب کرده بود، خبر داد و به طور ضمنی بر امکان دستگیری اینگونه افراد تاکید کرد.
علی رغم اینکه تجربه نشان داده تاثیر مواد منفجره در بدن، بسیار محدودتر از شیوههای رایج است و به طور مثال استفاده از این مواد در اماکنی همچون هواپیما دارای تاثیر تخریبی بیشتری است، ولی همچنان باید اذعان داشت که بمب انسانی معضلی بزرگ برای سازمانهای امنیتی به شمار می رود.
گروه سازنده صناعة الموت کار را به این منوال رها نمیکند و با ارائه بخش "الورقة الناقصه" امکان دستیابی به سلاحهای جدید و مدرن توسط گروههای تروریستی را مطرح می کند، به گونهای که به ناگاه شرکتهای بزرگ چند ملیتی سازنده سلاح و همچنین کشورهای غربی را به طور غیرمستقیم به ذهن مبادره میکند.
و در آخر بازگشت به همان بازی قدیمی رسانه ای برای نقد تروریسم و آن جستجوی ایدئولوگها و پدران مذهبی این جنبش ها که هربار گروه خاصی در این برنامه در معرض اتهامات این برنامه قرار می گیرد که البته به شیوهای جانبدارانه سران و برخی دولتهای منطقه نیز از تیررس آن در امان نمیمانند.
بسیاری به ویژه گروههای مختلف اسلامگرا به شدت با این برنامه مخالف بوده و معتقدند که همه هم و غم ریما صالحة گفتن و مطرح کردن القاعده است،به گونهای که در هیچ کدام از برنامه های خود انصاف را رعایت نمی کند ولی بسیاری دیگر نیز برنامه وی را کاملا حرفه ای می دانند تا جایی که دعوت از شخصیتهای مختلف دولتی و حتی مخالف القاعده و همچنین کارشناسان طرفهای مورد بحث این موضع را بیش از پیش تقویت می کند. دعوت و استفاده از امیر موسوی کارشناس ایرانی در برنامه مربوط به گروهک جندالله به رهبری عبدالمالک ریگی در همین چارچوب تفسیر می شود.
ریما صالحه همواره به دلیل پرداختن به این مسائل به شجاعترین مجری عرب معروف بوده است.
نویسنده: عشوری مقدم
نوییسنده: محمدرضا عشوری در 88/10/16:: 12:35 عصر
مصر و خاورمیانه: به دور از گفتمان سیاسی کنونی حاکم بر احزاب و جریانات سیاسی مصر در رابطه با نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری آینده، چهرههای سیاسی دیگری در این کشور این روزها ماجرای انتخابات در این کشور را به سمت و سویی دیگر سوق میدهند.
هرچند بسیاری معتقدند که بازیگران انتخابات آینده مصر افرادی همچون «حسنی مبارک» رئیس جمهور کنونی و رئیس حزب دموکراتیک حاکم و یا فرزندش «جمال مبارک» و اخیرا محمد البرادعی مدیر سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواهند بود، چهرههای دیگری همچون "مکرم محمد احمد" و «ضیاء رشوان» به دور از جار و جنجالها و بروکراسیهای رایج این روزها جریان انتخابات را از زاویهای دیگر تحت تاثیر قرار داده اند.
آنچه در این میان دارای اهمیت میباشد آن است که مکرم احمد، سیاستمدار 75ساله مصری به عنوان نامزد حزب حاکم، پس از پیروزی در انتخابات سندیکای روزنامهنگاران در دسامبر جاری تمامی تلاش خود را میکند تا با شعار "تداوم برای ثبات" در انتخابات پارلمانی سال 2010 و همچنین انتخابات ریاست جمهوری، بار دیگر از شعار معروف طرفداران خود یعنی "بزرگ بزرگ است.. نیازی به تغییر نداریم" حمایت نماید.
در جلسه رای گیری سندیکای روزنامه نگاران در حالی که شاهد آن بودیم که ضیاء رشوان کارشناس جنبشهای اسلامی مرکز مطالعات استراتژیک الأهرام به عنوان جریان استقلال مطبوعات خود را برای ریاست نامزد کرده بود، رهبران رسانههای دولتی نیز به صورت آشکاری از نامزدی مکرم استقبال کرده و بسیاری از روزنامه نگاران نیز معتقد بودند که دولت از مکرم حمایت می کند.
هرچند طرفدران مکرم نیز رشوان را متهم کردند که وی به دنبال حاکمیت اخوان و احزاب معارض در سندیکا بوده است ولی مکرم نیز معتقد بود که اخوان به طور قطع از رشوان حمایت می کند و او بسیار به آنها نزدیک است و آنها نشان دادند که به طور آشکار و با قدرت و البته بدون اعلام از رشوان حمایت می کنند. البته مکرم احمد در عین حال هرگونه نزاع انتخاباتی بین دولت و اخوان را در سندیکا رد کرد.
نکتهای مهم آن است که با این وجود رشوان پس از شکست در انتخابات و در اولین واکنش به این شکست تاکید کرد که هرچند رقابت انتخاباتی پایان یافته اما مبارزه برای تحقق دموکراسی همچنان ادامه دارد.
این اظهار نظرهای رشوان و دیگر گروههای اپوزیسیون مصری طی هفتههای اخیر موجب آن شده که بسیاری از کارشناسان مصری باور داشته باشند که نظام حاکم بر مصر از شعار "تدام برای ثبات" به عنوان ضامنی برای مشروعیت آینده در بقای سیاسی خود استفاده خواهد کرد. دکتر "جمال زهران" نماینده مجلس و رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه کانال سوئز، در این باره معتقد است که در مراحل آینده فرآیند سیاسی، مصر نیازمند ایجاد تغییراتی بنیادی است چرا که به گفته وی در جلسه سندیکا شاهد آن بودیم که اکثریت جوانان به رشوان رای دادند و البته بسیاری از رسانههای مصری نیز بر این گفته وی صحه نهادند.
در این میان برخی نیز بر این باورند که شعار تداوم برای ثبات شعار تازهای نیست و سابقهای تاریخی نیز دارد به گونه ای که مبارک در سخنرانی خود در جلسه مشترک مجلس الشعب و پارلمان در 19نوامبر 2006تصریح کرده بود که به وظیفه خود در حکومت تا مادی که نفس در سینه دارد ادامه خواهد داد.
براین اساس صعود جمال مبارک به عنوان جانشین پدر، چه به عنوان یک مقام بلندپایه حزب حاکم و چه به عنوان رئیس جمهور، در واقع ادامه همین سیاست استمرار و تداوم به شمار میآید. حزب حاکم با این شعار به دنبال آن است تا با استفاده از شعار استمرار و تداوم بتواند برنامههای گذشته خود را چه در سیاست خارجی و چه داخلی ادامه دهد و بتواند با استفاده از اقتدار و محبوبیت لازم همچنان پستهای کلیدی همچون ریاستجمهوری و کرسیهای مجلس را در همین راستا در اختیار داشته باشد.
با تاکید برآنکه هیچیک از اعضای سندیکا در روز رایگیری غیر از طرفداران مکرم احمد شعار "نیازی به تغییر نداریم" را سرنداده بودند همانگونه که وحید عبدالمجید معاون اول مرکز مطالعات استراتژیک الاهرام نیز بر آن اذعان داشته و البته علی رغم پیروزی مکرم احمد، باید «نبرد برای تغییر» را در دوره آینده امری دور از انتظار ندانست؛ چرا که جامعه مصر جامعهای جوان بوده و در صورتی هم که رقابت سندیکای روزنامهنگاران را شاخصی برای آراء انتخاباتی آینده بدانیم باید در انتظار دوئل دوگانه تغییر و عدم تغییر در رقابت های انتخاباتی آینده باشیم و تغییر یا عدم تغییر سئوالی خواهد بود که اذهان عمومی جامعه مصر را بیش از پیش درگیر خود خواهد کرد.
نوییسنده: محمدرضا عشوری در 88/10/8:: 4:22 عصر
به بهانه دیدار با علامه محمد حسین فضل الله در ضاحیه بیروت
اشاره: منطقه حاره حریک در ضاحیه بیروت مثل همیشه بود بدون هرگونه تغییر و تحولی.. هنوز عکسهای علامه سید محمد حسین فضل الله و سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان، در کوچه پس کوچه های آن خودنمائی می کنه.. علامه فضل الله نیز همانند گذشته بدور از هرگونه تکلفات رسمی در دفتر خود پذیرای مهمانها و مراجعین بود و البته این در ایران چیز بسیار عجیب و بعیدی است. برای رفتن به دفتر ایشون باید از کوچه ها و خیابان های زیبای حاره حریک بگذری (البته این تو ضاحیه خیلی عجیب و غریبه چون اصولا تو بیروت کسی ضاحیه رو اصلا حساب نمی کنه تا بخواد خیابون زیبا داشته باشه) و البته منظره زیبای فردوگاه بین المللی رفیق حریری در ورودی این منطقه برای مدتی همه کسانی رو که برای اولین بار به اونجا میرن مجذوب می کنه.
*******************
اسلام و خاورمیانه: فضای حاکم بر گفتمان معاصر سیاسی اجتماعی لبنان در بازگشتی تاریخی یادآور واکنش مصلحتگرایانه نخبگان دینی منطقه جبل عامل در قبال تقابل های طائفه ای مذهبی موجود در این محدوده است. هرچند تکثر موجود در جامعه لبنان و نزاع های درونی ناشی از آن طی سالیان مدید منجر به زایش سیاسی و فکری دراین منطقه به ویژه در حوزه مباحث تئوریک دینی بوده است ولی آنچه دارای اهمیت است آن است که کناکنش های فرقه ای- مذهبی همواره در سایه رهنمون مصلحت اندیشانه علمای جبل عامل و الگوی اندیشه ای مبتنی بر وحدت امت در تعامل بوده است.
اگر تلاش های وحدت محور علمای این منطقه به ویژه فقهای شیعه را در یک سیر تاریخی به مثابه واکنشی دغدغه آمیز نسبت به مصالح امت در قبال آشفتگی های جامعه لبنان بدانیم، هشدارهای مقامات مذهبی و سیاسی این کشور مبتنی بر احترام متقابل و حاکمیت گفتمان آرامش بخش، کاملا توجیهی منطقی پیدا می کند.
نگاه خوشبینانه به این مسئله واکنش منفعلانه نخبگان طیف های مختلف جامعه را می نمایاند اما حقیقت آن است که این رویکرد وحدت محور در بسیاری موارد از سوی رهبران و علمای شیعه جنبه ای جدی به خود می طرفته است.
اگر مسامحتا از تلاش های مجدانه علمایی جون علامه شرف الدین عاملی و کاشف الغطاء در راه مبارزه علیه استعمار خارجی و وضعیت تبعیض آمیز و نابسامان داخلی بگذریم به وضوح این مطلب قابل درک است که تلاش های رهبران دینی جامعه شیعی به ویزه واکنش های اخیر دبیرکل مقاومت اسلامی مبنی بر درپیشگیری رفتار و نگاه واحد جامعه مسلمانان صرف نظر از اختلافات مذهبی و اهتمام ویژه به تبعات نزاعات و درگیریهای طائفهای به خصوص در لبنان, مبتنی بر الگویی ثابت است که برخاسته از تطورات تاریخی دغدغه علمای جبل عامل می باشد.
موضعگیریهای برخی سران این کشور همچون سعد الحریری و ولید جنبلاط به ویژه در سالگرد امسال ترور «رفیق حریری» نخست وزیر فقید لبنان, به نمایندگی از جریانهای طائفهای و مذهبی موجود, هر چند گامی روبه جلو در راه تحقق آرمانهای وحدت ملی در این کشور است, اما به نظر می رسد بیش از آنکه ناشی از رویکردی پایدار در این راستا باشد متاثر از تحقق نگاهی واقعبینانه و در عین حال مقطعی و راهبردی در قبال واقعیت های موجود در جامعه و دستاورهای مقاومت به عنوان جریانی سرونوشت ساز و امنیت آفرین برای جامعه لبنان است. به ویژه آنکه موضعگیریهای متضاد سران مسیحی مارونی و در عین حال متناقض و متغیر دروزی همواره در مواقع سرنوشت ساز برای این کشور چالش برانگیز نیز بوده است.
درپیشگیری چنین الگویی ثابت و یگانه در قبال آشوب ها و بی سامانی های ناشی از چنددستگی ناگزیر در این جامعه دموکراتیک فرقه ای و دخالت ریشهدار خارجی, از سوی علما و رهبران شیعه به نظر ناشی از نگاهی دین محور و مبتنی بر قواعد حاکم فقهی از سوی آنان می باشد. این رویکرد به وضوح از نخستین روزهای رخنه استعمار فرانسه و پیدایش جنبش های استقلال طلبانه, از سوی علمایی چون سید شرف الدین عاملی قابل مشاهده بوده است.
پویایی سه گانه شیعی مبتنی بر اندیشه وحدت امت به ویژه در حیات روشنفکری علمای برجسته ای چون «محمد جواد مغنیه», «محمد مهدی شمس الدین» و «محمد حسین فضل الله», به هیچ روی یک پدیده واحد و یک بعدی ناشی از نگاهی صرفا سیاسی و مقطعی نبوده است, بلکه بر پشوانهای از شاخص ها و معیارهای همبسته و در عین حال معین تاریخی مبتنی بر قواعد شریعت استوار بوده است.
توجه به این نکته که چنین اندیشه ای از سوی علمایی چون «محمد جواد مغنیه» و «امام موسی صدر» ناشی از الگویی تاریخی از زمان علامه شرف الدین و همعصران وی همچون «سید محمد صدر» حتی در قبال مسیحیان و دیگر اقلیت های غیر مسلمان لبنان بوده به خوبی مبین این مطلب می باشد. چنانچه علامه «شرف الدین» در بیانیه پایانی کنگره «وادی الحجیر» قسم خورده بود که از جان و مال و ناموس مسیحیان همچون مسلمانان محافظت خواهد کرد.(النص و الاجتهاد ص14و15مقدمه)
چنانکه این نگاه در سخنرانی اخیر سید حسن نصر الله در تببین اساسنامه جدید حزب الله به صورتی بارز مشهود بوده و ادبیات ملی مبتنی بر برابری فرد فرد ساکنان لبنان در مشارکت سیاسی این کشور علی رغم نوع وابستگی طائفهایشان بر اظهارات وی حاکم بود.
به هر روی اقتضای جامعه طائفه ای لبنان همواره بسترساز چنین کنش و واکنشی بوده است که گاه در قبال چنددستگی و آشوب داخلی و گاه در نتیجه یک عامل خارجی استعماری از سوی علمای شیعه, اتخاذ میشده است. به ویژه آنکه تولد پدیده اسرائیل و تهاجمات مکرر آن به کشورهای همسایه به ویژه لبنان در چند دهه اخیر همواره خطری جدی برای ماهیت اسلامی عربی منطقه محسوب می شده است.
نویسنده: عشوری مقدم، حاره حریک - بیروت پاییز88
نوییسنده: محمدرضا عشوری در 88/9/3:: 8:57 عصر
اسلام و خاورمیانه: امروز یه مصاحبه با «محمد التیجانی السماوی» روحانی شیعه تونسی داشتم.. که خیلی تجربه جالبی برام بود. هر بار در مورد هرکدوم از مشکلات جهان اسلام که باهاش می گفتم یه جورایی ربطش داد به امپریالیسم جهانی و استکبار جهانخوار.
مصاحبه قرار شد تو یه خونه ویلایی تو نیاوران باشه که ظاهرا هروقت که ایشون تشریف میارن ایران، اونجا اتراق میکنن. اول ازش یه سئوال کلیشهای پرسیدم که به نظر شما خطر امروز برای جهان اسلام چیه که پاسخ داد: بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نابودی مارکسیسم در غرب دولت آمریکا به دنبال یک برنامهریزی و نقشهای بود تا امپراطوری خود در دنیا را در راستای بریتانیای سابق ادامه دهد و امروزه دغدغه اصلی امریکا جهان اسلام است چون در این برهه از زمان هیچ قدرتی به غیر از اسلام نیست که در مقابل این نقشه بایستد و همانطور که میدانیم اسلام دین آسمانی و الهی است و خداوند از همه مسلمین میخواهد که با عزت زندگی کنند و از این رو نباید در مقابل استثمار ذلیل شوند.استکبار جهانی این مسئله را به خوبی میداند و برای همین درحال برنامهریزی در کشورهای اسلامی است و متاسفانه امروزه شاهد هستیم بسیاری از کشورهای اسلامی به غیر از جمهوری اسلامی ایران در قبال این مساله تسلیم شدهاند.
وی در ادامه به برنامههای دقیق غرب که کاشتن اسرائیل در جغرافیای اسلام اشاره کرد و افزود: آمریکا با حمایت اسرائیل در واقع قصد تسلط بر اماکن و منابع نفتی، طبیعی و درعین حال مذهب و تعصب مسلمانان به دین الهیشان را دارد.
این اندیشمند مسلمان گفت: ما بعد از جنگ جهانی دوم شاهد بودیم غرب جهان عرب را تقسیم کرد و هر یک از کشورهای اروپایی سهم خود را از این کشورهای عربی برداشتند به نوعی که امروزه برای دفاع از استقلال خود باید به یک کشور بیگانه پناهنده شوند و به همین دلیل است که امروز وقتی ایران صحبت از تکنولوژی هستهای میکند کشورهای عربی از این جریان میترسند و در برابر ایران به غرب پناه میبرند.
بعد از نویسنده کتاب «آنگاه هدایت شدم» در مورد نظر آقای مجتهدی شبستری در رابطه با عصمت پیامبر اسلام و .. پرسیدم که اول به چند آیه قرآن اشاره کرد و جوابی داد که اصلا انتظارش رو نداشتم؛ تیجانیادامه داد: اعتقاد به عصمت پیامبر بر هر مسلمانی که معتقد است خداوند پیامبران را برای هدایت بشر فرستاده واجب و هدف غرب تشکیک در بین مسلمانان است. برای همین اشخاصی را انتخاب و با امکانات کامل برروی آنها سرمایه گذاری میکنند؛ تا به این وسیله تشکیک در دین اسلام و بین مسلمین به وجود آورند.
وی در ادامه با مورد توجه قراردادن نقشه امپریالیزم مسیحیت به تکذیب پیامبر و سرمایه گذاری بسیار برای مسیحی کردن مردم در داخل بیان داشت: حتی یکی از مبشران مسیحی در تلویزیون عنوان کرده است کسی که بر محمد وارد شد جبرئیل نبود بلکه جن بوده است.
در ادامه این گفت و گو التیجاتی به موهومات برخی از اندیشهها که دین را ساخته و پرداخته دست بشر میدانند اشاره کرد و اظهار داشت:برخی گمان میکنند انسان با توجه به نیاز خود دین را خلق کرده است در حالی که ساخته دست بشر محدود است و دین که از وحی برخاسته است نهایت ندارد.
جالبه که این نویسنده درادامه به بحران اقتصادی که امروزه گریبانگیر غرب شده هم اشاره کرد و گفت: اگر بشر تعالیم الهی و شریعت را با اقتصاد خود منطبق میکرد بحرانی به این شکل صورت نمیگرفت.
وی تصریح کرد: از جمله تعالیم اسلام حلال، حرام، غش و احتکار است در حالی که امروزه سرمایه داری در غرب به مالکیت نامحدود اموال و سرمایه رسیدهاند و به شکل نامشروع به دنبال سود بیشتر هستند.
محمد التیجانی به دولتهای جهان که دارای منابع طبیعی مثل نفت و گاز هستند اشاره کرد و گفت: اگر این منابع به طور عدالت آمیزی بین مردم تقسیم میشد و توسط قشر سرمایهدار احتکار نمیشد قطعاً امروز ما با چنین بحرانی مواجه نبودیم.
نوییسنده: محمدرضا عشوری در 87/12/27:: 7:7 عصر
نویسنده: محمدرضا عشوری مقدم
بیشترین کتابهای نگارش یافته در باب احکام فقهی قرآن عناوین عمومی احکام القرآن ، فقه القرآن و شرح آیات الاحکام را داشتهاند. با نگاهی اجمالی به به سیر عناوین کتابهای فقهاء در این باب میتوان این نکته را دریافت که عنوان احکام القرآن بیشتر در تألیفات اهل سنت و عناوین فقه القرآن بیشتر در آثار نویسندگان شیعی دیده میشود. همچنین کتب احکام القرآن بیشتر بر اساس ترتیب سوره ها تنظیم شده و کتب فقه القرآن غالبا ترتیبی فقهی دارند. فقه القرآن قطب راوندی ، کنزالعرفان فاضل مقداد، و زبدة البیان مقدس اردبیلی به ترتیب ابواب فقهی نگارش یافته اند.
مؤلف الذریعه، محمد بن سائب کلبی شیعی را نخستین مولف در باب آیات الاحکام میداند. مؤلف کتاب تاسیس الشیعه نیز وی را نخستین فردی می داند که دراینباره کتابی نگاشته است.
ابن ندیم در کتاب فهرست خود احکام القرآن «احمد بن معذّل» از فقهای نیمه نخست سده3 را نخستین فقیه مالکی میداندکه در باره آیات الاحکام صاحب اثر بودهاست.
بنا به گفته ابن ندیم «ابوالحسن علی بن موسی قمی» (د305) نیز نخستین احکام القرآن نویس حنفی می باشد. کتاب «احمد بن علی جصّاص رازی» مشهورترین کتاب احکام القرآن حنفیان است.
هرچند بسیاری شافعی را نخستین مؤلف آیات الاحکام دانسته اند. اما بنابر ادعای مولف تاسیس الشیعه این ادعا نادرست است چرا که سائب کلبی در سال 146 درگذشته در صورتی که مرگ شافعی در 206 روی داده است.
لازم به ذکر است ابوبکر احمدبن حسین بیهقی (د458) تمامی گفتارهای پراکنده شافعی را در زمینه احکام القرآن از لابلای آثار بازمانده او گردآورده است که با عنوان احکام القرآن شافعی چاپ شده است. کتاب کیا هرّاسی (د504) از مهمترین آثار شافعیان به شمار میرود.
همچنین از آثار مهم فقهای امامیه در زمینه آیات الاحکام میتوان به فقه القرآن سعید بن هبة الله راوندی (573) اشاره نمود. کتاب بعدی در این زمینه «منهاج الهدایة» احمدبن عبداللهبن متوّج بحرانی می باشد.
«کنز العرفان فی فقه القرآن» فاضل مقداد سیوری (د826) امروزه از کتابهای درسی آیات الاحکام حوزهها به شمار میرود. ابوالفتح حسین جرجانی(د976) با کتابی با نام «تفسیر شاهی»- البته به زبان فارسی- و «زبدة البیان فی فقه القرآن» مقدس اردبیلی (د993) از مهمترین آثار فقهای امامیه به شمار میرود.
مطلب مرتبط:
کتابشناسی تاریخ فقه
نوییسنده: محمدرضا عشوری در 87/8/17:: 12:0 صبح
اگر کتاب «دو قرن سکوت» دکتر زرینکوب را خواندهباشید، به خوبی به جریان باستانگرایی افراطی در تاریخنویسی معاصر پیخواهید برد. امری که خود دکتر بعدها به آن نکته اشاره کرده و از آن با عنوان انگیزهای ضد عربی در آثار خود و برخی دیگر از مورخین کشور یاد کرده است. اینکه چه مسائلی در سالهای ابتدایی سده کنونی در پیدایش این جریان دخیل بودهاند، محل بحث نیست که آن خود مجالی مفصل میخواهد.
آقای عباس سلیمینمین امروز در سخنرانی خود ضمن بازکاوی این جریان متذکر شدند که این جریان کاملا سازمان یافته و مغرضانه سعی برآن داشته که تمدن ایران باستان را در مقابل اسلام قرار داده و متؤکد شود که تمدن در ایران باستان در اوج بوده و با ورود اسلام به این سرزمین جهل و تاریکی و تمدن سوزی به جای تمدن سازی در ایران حاکم میشود.
نکتهای که ایشان در این میان متذکر شدند این است که جریان باستانگرا کوشش میکرد، ثابت نماید تمدن ایران باستان پس از ورود یهودیان بابل به ایران در زمان کورش هخامنشی رو به اعتلا نهاده و به بیانی دیگر تمدن ایران باستان مدیون ورود یهودیان به ایران است.
اینکه کدام قسمت از قضیه قتلعام هفتاد هزار ایرانی در زمان خشایارشاه توسط مزدوران مردخای یهودی و جشن پوریم یهودیان (که در تورات کتاب استر آمده) تا چه اندازه توسط یهودیان با دروغ خلط شده است، مسئلهای مهم و سرنوشت ساز در این باب میتواند باشد. اما متاسفانه ایشان در سخنان خود تلاش کردند تا با حسی تلافیجویانه تمدن ایران باستان را زیر سوال برده و حتی به دفعات این جمله را تکرار کردند که ایران پیش از اسلام به ویژه بس از ورود یهودیان اصلا تمدنی نداشته است که بخواهد با ورود اعراب نابود شود. آقای سلیمینمین همواره این سوال را در جلسه طرح کردند که « آیا شما چند دانشمند ایرانی پیش از اسلام می توانید نام ببرید؟ خیر نمیتونید حال این را مقایسهکنید با بعد از ورود اسلام!»
آنچه شایان ذکر است آْن است، در این که یکچنین جریان باستانگرایی در ایران با نگارش کتابهایی با این رویکرد به وجود آمده و قصد نشان دادن تقابل تمدن ایرانی با اسلام را داشته است شکی نیست. اما این نکته به هیچ وجهی دلیل بر این نیست که به واسطه پاسخ دادن به ادعاهای این جریان، تمدن بزرگ ایران باستان را به کل زیر سوال ببریم. براستی دستاوردهای تمدن بزرگ هخامنشان بر کدام مورخ منصف پوشیده است. آقای سلیمی با نام بردن تعدادی از نویسندگان کشور آنان را به بزرگنمایی تمدن ایرانی متهم نمودند. من باب نمونه ایشان کتاب دکتر محسنیان راد با نام کهکشان ارتباطات را به باد اتنقاد گرفته و ادعاهای این کتاب در مورد ارتباطات در ایران باستان را واهی و غیر مستدل دانستد.
براستی آیا باید برای اثبات کارنامه روشن تمدن ایران پس از اسلام باید تمدن گرانمایه ایران باستان را زیر سوال برد. آیا واقعا اثبات این واقیت نیازی به اثبات تعارض تمدن ایرانی و اسلامی دارد؟ مگر نه این است که به قول منطق دانان «اثبات شی نفی ماعدا نمیکند». به نظر میرسد آن جریان و آن ادعاها پاسخ دیگری داشته باشد، بهتر است ما با دست خود دستاوردهای تمدنی خود را مغرضانه واهی و غیر مستدل نخوانیم و آن را فدای پاسخ به ادعاهایی بی مورد ننمائیم.
نوییسنده: محمدرضا عشوری در 87/5/28:: 8:22 عصر
مبحث کتابت حدیث از مباحثی است که همواره مورد توجه محقیقین علوم اسلامی بوده و همواره در طول تاریخ از فرازو نشیب بسیاری برخوردارد بوده است . در بعضی از مقاطع تاریخی با عدم کتابت حدیث به طور جدی مواجه بودیم و در بعضی مقاطع با اقبال بسیار از سوی علما. در مقاله زیر سعی نمودم تا به شرایط تاریخی و سیاسی موثر بر منع کتابت حدیث تا زمان غیبت بپردازم.مولفه های سیاسی اجتماعی را شاید بتوان مهمترین شاخص در تبیین علل و انگیزه ای این پدیده دانست. جو حاکم بر جامعه به خصوص در سده اول و دوم که توسط خافای اموی و عباسی ایجاد شد در این مقوله دارای جایگاهی ویژه می باشد.
شایان ذکر است که این مقاله در شماره 11 و 12 نشریه بلاغ مبین به چاپ رسیده است.
عنوان مقاله: دورنمائی تاریخی از فضای سیاسی اجتماعی موثر بر منع کتابت حدیث -
دانلود مقاله
نوییسنده: محمدرضا عشوری در 87/3/2:: 10:22 صبح
چهارشنبه سوری و گاهشماری ایرانی
مطالعات خاورمیانه: روز قبل مطلبی درباره مراسم چهارشنبه سوری در یکی از وبلاگها خواندم که نویسنده در آن سعی داشت تا اثبات نماید، مراسم چهارشنبه سوری کنونی بازمانده ماجرای از آتش گذشتن سیاوش بوده و این مراسم عینا (پریدن بر روی آتش در شب چهرشنبه)ریشه در تاریخ ایران باستان دارد. در همین راستا بر آن شدم تا نکاتی را متذکر شوم.
جشنهای ایران باستان همواره رابطه ای تنگاتنگ با گاهشماریهای ایران داشته است، و همگام با تحول گاهشماریها دستخوش تغییرات بوده است. آنچه در اینجا به آن پرداخته می شود آن است که مراسم چهارشنبه سوری کنونی چه رابطه ای با جامعه و فرهنگ ایران باستان دارد.
ایرانیان درباره روزهای ماه باورهای خاصی داشتند و هر روز را به نام ایزدی می نامیدند تا مردم در آن روز به یاد وی و صفت ومشخصه وی باشند و با ذکر او آن صفت را در خود تجلی ببخشند .مثلا روز اول ماه را هرمزد (خدای بزرگ زردشت با صفت شکوهمند و فرهمند)دوم را بهمن یا وَهومنه (که در جهان مینوی نماینده دانش فطری و یا اکتسابی است)، و اردیبهشت- شهریور – اسفندارمد- خرداد-و ... می نامیدند. مردم ایران باستان هر یک از ماههای سال را نیز به نام یکی از ایزدان می نامیدند و تقارن هر روز با هرماه نامیده شده به آن ایزد خاص را جشن می گرفتند. همانند تقارن مهر روز با ماه مهر که جشن مهرگان در آن روز گرفته می شود. شواهد تاریخی حاکی از آن است که گاهشماری ایرانی از زمان خود زرتشت یعنی از اواخر هزاره دوم پیش از میلاد مورد نظر بوده است. قدیمیترین نوع گاهشماری باقی مانده ایران به دوران هخامنشی باز می گردد، که در آن سال به دوازده ماه سی روزه تقسیم می شد. مردم ایران سرآغآز تقویم هر خود را آغاز سلطنت هر پادشاه قرار می دادند. مثلا می گفتند سال چندم از سطنت انوشیروان و یا آنچنان که حتی در تورات نیز آمده است دانیال نبی دعای خود را برای قومش اینگونه آغاز می کند :"در اواین سال سلطنت داریوش ... من دانیال از کتاب ارمیای نبی فهمیدم که ..."و در جای دیگر"در سال سوم سلطنت کورش دانیال رؤیایی دیگر دید..."
گاهشماری روزهای هر ماه مبتنی بود بر سی روز که 29 روز آن تنها با اسم خاصی برای هر روز برآورد می شد. هیچگونه مدرکی بر آن نیست که مردم ایران باستان قبل از اسلام روزهای ماه را به صورت هفت روزه تقسیم و نامگذاری می کرده اند، آنچنانکه در بین اقوام عرب و همچنین یهودیان رایج بوده است. بنابراین قضیه نامگذاری ایام هفته در ایران قبل از اسلام منتفی است.
اگر آنگونه که برخی مدعی اند چهارشنبه سوری ریشه در ماجرای سیاوش "طبق نقل فردوسی" دارد، لازم می آید تا چند مسئله اثبات شود. 1- این ماجرا از لحاظ صحت تاریخی اثبات شود. 2- به فرض که ماجرای سیاوش اثبات شود آیه این مسئله، جدید بوده و تنها برای سیاوش اتفاق افتاده است.به عبارت دیگر این رسم طبق این مدعا نباید رسمی باشد که قبل از سیاوش هم اعمال می شده 3- باردیگر به فرض هم که ماجرای سیاوش اثبات شود آیا این ماجرا ، جریانی بوده که مردم ایران بر طبق آن مراسم چهارشنبه سوری را برگزار می کرده اند. به عبارت دیگر رابطه بین چهار شنبه سوری امروز و ماجرای سیاوش از لحاظ علی و معلولی باید اثبات شود. 4- آیا ماجرای سیاوش در روز سه شنبه یا شب چهارشنبه اتفاق افتاده است .آیا این مسئله قابل اثبات است؟
همچنین با توجه به قرائن تاریخی:
1- از عادات اقوام سامی این بوده است (نه اقوام آریایی)که همواره شب را متعلق به روز بعد می دانستند و آنچه اصالت داشته روز بعد بوده است. مثلا همواره به بعد از مغرب روز پنجشنبه، شب جمعه اطلاق می شد.
2-اگر قبول کنیم که مراسم چهارشنبه سوری بازمانده جشن پنجک کبیسه پایان سال است، اولا بار دیگر رابطه بین این دو باید اثبات شود و ثانیا باور به فرود فرَوَهَرها در پایان هر سال به دلیل ششمین گهنبار، یک اثر وضعی داشت و آن میزبانی از فروهرها ست.اگر بپذیریم که میزبانی از فروهرها از سوی زرتشتیان دارای یک اثر وضعی معنوی بوده لاجرم باید به این نکته اذعان داشته باشیم که مراسم میزبانی از فروهرها نیز که شامل روشن کردن آتش بر روی بام خانه ها و .. می شده است، باید در همین روزها صورت گیرد در غیر این صورت فاقد این اثر وضعی خواهد بود.
3- به نظر می رسد مراسمی که امروزه از آن به چهارشنبه سوری یا شب سوری (آنگونه که نرشخی در تاریخ بخارا یاد می کند )ذکر می شود، هیچ گونه رابطه ای با یک مراسم باستانی ایرانی نداشته باشد. چنانکه منابع باستان به ویژه اوستا هیچ گونه یادی از آن نکرده اند. به فرض که چنین مراسمی وجود داشته است هیچ گونه رابطه ای با روز چهارشنبه آخر سال ندارد. مگر اینکه اثبات شود گاهشماری سامی قبل از آن در ایران باستان رواج داشته و ایرانیان طبق آن گاهشماری چهارشنبه ای برای آخر سال داشته اند.
در هر صورت با توجه به قراین موجود به نظر می رسد مراسم امروزین چهارشنبه سوری بازمانده جشن های ایرانیان تحت تاثیر گاهشماری سامی به خصوص تقویم قمری عربی باشد که احتمالا قبل از اسلام در ایران نفوذ داشته (که البته مدرکی برای آن نیست) و یا اینکه بعد از حمله اعراب به ایران این رسم دیرینه به ناچار از سوی ایرانیان در این روز دنبال شده است. چرا که اساسا اعتقاد به نحسی روزها از باورهای اعراب جاهلی بوده چنانچه تا مدتها بعد نیز این باور، به ویژه در مورد روز دوشنبه نیز وجود داشته است. بنابراین مراسم چهارشنبه سوری کنونی، تنها یک حرکت نمادین بوده و هیچ گونه اثر وضعی نداشته و تنها م یتواند یادآور یک سنت دیرینه ایرانی باشد که البته با توجه به مطالب فوق در روزهای دیگری از سال برگزار می شده است.
نوییسنده: محمدرضا عشوری در 86/12/26:: 10:21 عصر
بنا به درخواست دوستان کتاب هایی در حوزه تاریخ فقه رو در لیست زیر تنظیم کردم که امیدوارم مفید فایده باشد . اگر نظر خاصی دارید و یا کتاب خاصی رو در این زمینه پیشنهاد می کنید حتما پیام بگذارید.
1- ادوار فقه، دکتر محمود شهابی، تهران ، دانشگاه تهران، 1357، 3ج
2- ادوار فقه و کیفیت بیان آن، آیت الله محمد ابراهیم جناتی، تهران، کیهان، 1374 ،504
3- پیش درآمدی بر تاریخ تحول فقه شیعه، آیت الله علی صافی گلپایگانی ،قم،موسسه انتشاراتی حضرت معصومه، 1379
4- تاریخ فقه جعفری،هاشم معروف الحسنی، تهران، دفتر تحقیقات بدر، 1361، ج1-کلیات فقه ج2-سرگذشت فقه
5- اندیشه فقهی ابن ابی عقیل و مکتب متکلمان متقدم امامیه، دکتر احمد پاکتچی، تهران، مقالات و بررسیها، دانشگاه تهران ، شم76
6- گرایشهای فقه امامیه در سده دوم و سوم هجری ، دکتر احمد پاکتچی ، تهران، نامه فرهنگستان علوم سال3، شم 65
7- تاریخ فقه و فقها(رشته الهیات)، حسن طارمی ، تهران ، دانشگاه پیام نور، 1374، 83
8- مقدمه کتاب زمین در فقه اسلامی، دکتر سید حسین مدرسی طباطبائی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
9- مکاتب فقه امامی ایران پس از شیخ طوسی تا پایگیری مکتب حله، دکتر احمد پاکتچی، تهران، دانشگاه، امام صادق ع، 1385
10- ادوار علم الفقه و اطواره، علی کاشف الغطاء، بیروت ، دالزهراء، 1399ق، 286
11- تاریخ الفقه الإسلامی و ادواره، شیخ جعفر السبحانی، بیروت، دار الأضواء، 1419ق، 505
12- تاریخ الفقه الاسلامی، عمر سلیمان الأشقر، کویت، مکتبه الفلاح، 1410ق، 248
13- تاریخ التشریع الاسلامی ، محمد خضری بک، بیروت، دار الکتب الاسلامیه، 1208ق، 264
14- الفکر السامی فی تاریخ الفقه الإسلامی، محمد الثعالبی ، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق، 2ج
15- درآمدی به تاریخ علم اصول، مهدی علی پور، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1382، 514
16- مأخذ شناسی تاریخ و فلسفه فقه و حقوق، مسعودنوری-عبدالمطلب احمدزاده، قم، بوستان کتاب، 1380
مطلب مرتبط:
+ سیر تاریخی آیات الاحکام نویسی در شیعه
نوییسنده: محمدرضا عشوری در 86/12/13:: 3:51 عصر