سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خداحافظ آتاتورک!

روز یکشنبه روز تاریخی و سرنوشت‌سازی برای ترکیه بود.مردم ترکیه به بسته پیشنهادی حزب عدالت و توسعه برای اصلاح قانون اساسی با 58درصد آراء رای مثبت دادند.
"عادل الطریفی" تحلیلگر جوان سعودی به بهانه همه‌پرسی قانون اساسی ترکیه در مطلبی در "الشرق الاوسط" تحلیل‌ جالبی در این باره دارد:30سال قبل ارتش با کودتایی دولت را سرنگون کرد تا به جنگ راست و چپ تحت تاثیر جنگ سرد پایان دهد و با استقبال گسترده مردمی زعامت سیاسی را در ترکیه به دست گرفت. بر اساس قانون اساسی 1982، ترکیه، «سکولار» «لائیک» و «دموکرات» باقی خواهند ماند،‌ تا روح «مصطفی کمال آتاتورک» پدر ترکیه نوین برآن دمیده بماند. با وجودی که این اصلاحات یازدهمین اصلاح قانون اساسی در ترکیه به شمار می‌رود، این‌بار اما، ‌مهمترین و شاید تاثیرگذارترین تعدیلات در قانون اساسی ترکیه را شاهد بوده‌ایم. سئوالی که مطرح است این است: آیا این ترکیه سکولار تغییر خواهد کرد؟
«برنارد لوئیس» (Bernard Lewis) شرق‌شناس مشهور و استاد بازنشسته مطالعات خاور نزدیک دانشگاه پرینستون در کتاب مهم "مشکل از کجا آغاز شد؟" با اشاره به اینکه خاورمیانه از از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی از بحران هویت رنج می‌برد می‌نویسد، ‌بیش از 100سال است ملت‌های منطقه همواره علت پس‌رفتشان در زمینه‌‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را پرس وجو می‌کنند. دو پاسخ می توان به این سئوال داد: اول اینکه ما عقب مانده‌ایم، چرا که در آزادی افراط کردیم. (آزادی به معنای عام؛ آزادی در حکومت و استقلال و اندیشه). پاسخ دیگر آن است که ما در سنت‌ها و میراثمان (دین و سنت‌ها و آداب و رسوم) افراط کردیم. به مثابه ترکیه و ایران پس از انقلاب. لوییس ادامه می‌دهد، ملت‌های خاورمیانه ناچار به انتخاب یکی از این دو گزینه‌اند،‌کشورهای منطقه یا باید حکومت سکولار و دموکرات را بپذیرند، یا حکومت اسلامی علما را.

با این حال روزنامه ترکیه‌ای «حریت» معتقد است که پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات حاکی از آن است که ترکیه بالفعل تغییر کرده است. ترکیه دیگر کشور لائیک غربی که آتاتورک آرزوی آن را داشت نیست، هرچند فعلا آنها به دنلا اجرای احکام اسلامی که «کمالیست‌ها» از آن فراری‌اند نیستند. ترکیه راه سومی را برگزیده است. شیوه‌ای بین سکولاریسم و اسلامگرایی، هرچند که موانع بسیاری در پیش رو داشته و اکنون آغاز راه است.

از زمان و تا زمانی که مسئله «قدرت» در ترکیه یک مسئله است، ‌در  اولین کشور خاورمیانه که ایده «استقلال» را مطرح کرد، همچنان تنش میان دو اصل «آزادی» و «نظام» system-، و به عبارت دیگر، بین مردم و حکومت وجود دارد. بقول "استفان کنرز" در «هلال و ستاره: ترکیه بین دو جهان» (2008)، جمهوری ترکیه از زمان استقلال همواره در گرداب دوگانه‌‌ها سردگردان بوده است: غرب و شرق، اسلام و سکولاریسم، ارتش و دموکراسی، آزادی و نظام، ملت و دولت. به نظر می رسد حزب عدالت و توسعه برای ترکیه نگاه به شرق را برگزیده و توانسته با نشانه‌های اسلامی به مواجهه با اخلاق تمدن غربی برود. و این در حالی است که ترکیه همچنان ظاهر ساختار لائیک غربی خود را حفظ کرده است. «عدالت و توسعه» با اصلاح قانون اساسی با صبر و خویشتنداری، خود را از منجلاب سیطره نظامیان خلاص کرد. اصلاحاتی که به نخست‌وزیر و پارلمان حق تعیین قضات و همچنن به دادگاه‌های مدنی حق محاکمه نظامیان را می‌دهد. این اصلاخات کار را برای سازمان ‌های نظامی محدود کرد تا راه برای انحلال احزاب اسلامی و محرومیت نمایندگان اسلامگرا از حقوق سیاسیشان از سوی نظامیان بسته شود. بی‌شک این یک پیروزی است. این اصلاحات نه تنها به سود حزب حاکم بوده، بلکه حقوقی اضافی برای اقلیت‌ها، زنان و کودکان را نیز در بر  داشته است.

قانون اساسی 1937 ترکیه همچنان بر لائیک بودن حکومت تاکید دارد.  حتی بر سردر مدارس اسلامی امام خطیب که اردوغان و «فتح الله گولن» رهبر اسلامگرا از آن فارغ التحصیل شده، عکس آتاتورک نصب شده و سخنان و آموزه‌های وی همچنان تدریس می‌شود. بله اردوغان و حزبش توانسته‌اند فعلا نظامیان کمالیست را شکست داده‌اند، ترکیه اکنون به مرحله‌ای از انقسام سیاسی اجتماعی بی‌سابقه رسیده است که 40درصد مردم این کشور اکنون مخالف حزب عدالت و توسعه هستند.
کاملا اشتباه است اگر پیروزی «عدالت و توسعه» را تنها پیروزی یک جریان اسلامگرا بر یک حریان لائیک سکولار بدانیم. این موضوع از لحاظ اجتماعی دارای اهمیت بیشتری است. نخبگان کمالیست غربگرا با نفوذ در موسسات نظامی و قضایی که 40سال بر کشور حکم رانده‌اند، امروز در مواجهه با کودتایی از سوی طبقه متوسطی از مرکز آناتولی قرار گرفته‌اند.

در فیلم «خداحافظ لنین» -Good Bye Lenin- ساخته "ولفگانگ بوکت"، جوانی تلاش می‌کند تا مادر کمونیست خود که تا یک ماه پیش از فروپاشی دیوار برلین در کما فرورفته است و پس از آن به هوش آمده، قانع کند که آلمان شرقی کمونیست همچنان در بهترین وضعیت است؛ تا شاید مادر کمونیستش از این مجرا تحت تاثیر قرار نگیرد. و البته پس از ماه‌ها تلاش وی برای کتمان حقیقت، مادر واقعیت را می‌فهمد. حزب عدالت و توسعه امروز توانسته است ترک‌ها را قانع کند که آتاتورک همچنان پابرجاست، علی رغم ایکه رؤیای خود را مدت‌هاست نقش بر آب می‌بیند.


المنار؛ رسانه مقاومت، مقاومت رسانه ای


نویسنده: محمدرضا عشوری مقدم
منبع: هفته نامه خبری تحلیلی «مثلث»- تاریخ نشر 1389/4/30
لینک مطللب در آفتاب، فارس

المنار

جنبش مقاومت اسلامی حزب الله لبنان در حالی دهمین سال آزادسازی جنوب این کشور را جشن گرفت که سخنان «سیدحسن نصرالله» دبیرکل این حزب در مراسم بزگداشت این روز به طور مستقیم از بسیاری شبکه های تلویزیونی منطقه پخش شد. در حالی که تلویزیون المنار به عنوان ارگان رسمی این حزب از نخستین روزهای شکلگیری همواره بازوی رسانه ای مقاومت محسوب می شده است امروزه رسانه های بسیاری هستند که سعی می کنند تحولات و تحرکات مقاومت را در سرزمین های اشغالی فلسطین و لبنان بازتاب دهند. تلویزیون المنار از نخستین روزهای ابتدای تاسیس خود در سال 1991 در ساختمانی کوچک در ضاحیه جنوبی بیروت، همواره به عنوان تنها بازوی رسانه ای حزب به خوبی توانسته است نقش خود را به عنوان یک «رسانه مقاومت» ایفا کند. سانسور خبری شدیدی که بر اوضاع و تحولات منطقه در آن برهه زمانی توسط رسانه های غربی حکمفرما بوده، جریان مقاومت اسلامی لبنان را مجبور ساخت تا المنار را به عنوان رسانه ای که در آن فضا، حداقل صدا و تصویری از مقاومت را در صحنه داخلی و بعدها خارجی لبنان ارئه داده و در نتیجه زبان رسانه ای مقاومت باشد تاسیس کند. با توجه به اینکه طی سالهای 1985 تا86 حجم عملیات های نظامی مقاومت اسلامی کاهش یافت ولی روز به روز بر سطح کیفی این اقدامات افزوده می شد. در این مقطع حزب الله تصمیم گرفت که از صحنه عملیات هایش فیلمبرداری کند به همین خاطر یک فیلمبردار به تیمهای عملیاتی اعزامی به منطقه کمربند امنیتی اضاف شد. دوربین مقاومت یا به تعبیر دقیقتر «رسانه» به عاملی استراتژیک بدل شد که اهمیتش از سلاح کمتر نبود. این ترفند تاثیر بسیاری بر روحیه مردم لبنان گذاشته و موجبات ترس و نگرانی خانواده های اسرائیلی را فراهم می کرد که البته واکنش اعتراضی برخی سران عرب را نیز در برداشت که قدرت گرفتن حزب الله را مساوی با تضعیف خودشان می دانستند.
المنار در ابتدا کار خود را با پوشش عملیات های حزب الله بر ضد دشمن صهیونیستی و ارائه گزارش هایی تصویری از تجاوزات اسرائیل بر خاک لبنان آغاز کرد. اولین بار عملیات مقاومت در 1986 بر روی تلویزیون دولتی لبنان رفت، عملیاتی که در آن مواضع دشمن در «سجد» و «بئر کلاب» به آتش کشیده شد. شیوه پخش شبکه المنار طوری طراحی شده بود که در عمق سرزمین های اشغالی نیز قابل دریافت بود و حزب الله می توانست تصاویر مستند عملیات هایش بر علیه نظامیان اسرائیل را بدون هیچ دخل و تصرفی برای ساکنان سرزمین های اشغالی پخش کند.
از زمانی که المنار کار خود را آغاز کرد این شبکه به طور جدی و گسترده با پخش این تصاویر توانست تصویری از مقاومت را در آن دوره زمانی ارائه دهد. محدودیت های رسانه ای مقاومت در دهه نود به حدی بود که حتی برای شنیده شدن صدای مقاومت ساعاتی از روز برای پخش اخبار انتخاب می شد که با بخش های خبری دیگر شبکه تداخل زمانی نداشته باشد.
با آغاز پخش المنار از ماهواره «عرب ست» در سال 2000 و در محدوده جغرافیائی خاورمیانه، اروپا و سپس آفریقا، المنار با چالش های جدیدی روبرو شد. شبکه از آن پس نقش رسانه ای متفاوتی یافت. المنار دیگر تنها رسانه ای برای مقاومت نبود بلکه باید در کنار دیگر رسانه های حامی مقاومت که از آنها به «دوستان المنار» تعبیر می شد با ابزار «رسانه» جنگی تمام عیار را علیه دستگاه رسانه ای مخالف مقاومت به راه بیندازد. فضای ماهواره ای، گسترده تر از فضای لبنان بود و گستره ای عربی و اسلامی و بیش آن را شامل می شد. محدوده ای متنوع و در عین حال دارای اولویت هایی متفاوت با جامعه لبنان. چالش دوم، ضرورت گفتمان، زبان و برنامه هایی مختلف و البته متناسب با اقشار مختلف جامعه جهانی بود. بر خلاف شبکه المنار داخلی لبنان، المنار ماهواره ای بیشتر به مسائل جهان عرب و به طور خاص «انتفاضه» می پرداخت. پس از این بود که بنابه تجربه آزادسازی که مقبولیت مردمی بزرگی را به واسطه آن به دست آورده بود موضوع فلسطین را به طور گسترده ای مطرح کرده و این درواقع فتح بابی بود برای این شکبه تا مخاطبان خود را با شتاب بالایی افزایش دهد.
اولویت المنار از آن پس ارائه گفتمان عربی،اسلامی بود. براین اساس المنار شعار «اعتبار و قابل اعتماد بودن» را سرداد. سرعت در پوشش اخبار فلسطین، المنار را تبدیل به شبکه ای مورد توجه جهان عرب کرد تا جایی که حتی رسانه های اسرائیلی به المنار به عنوان منبعی برای اخبار فلسطین اعتماد می کردند. کار به جایی رسید که اقلیت های اسلامی اروپا، آمریکا، کانادا و استرالیا، خواستار توسعه پخش ماهواره ای این شبکه شدند.
تحول جدی دیگر در عرصه سیاستگذاری های شبکه پس از 11سپتامبر اتفاق افتاد. اولویت های شبکه از فلسطین به جنگ افغانستان و عراق توسعه یافت. تعداد خبرنگاران آن افزایش یافت و دفاتر جدیدی برای پوشش خبری در نقاط مختلف افتتاح شد. در صحنه داخلی نیز به ویژه پس از توافقنامه «طائف» شاهد شکوفایی و گسترش بسیاری در رسانه ها و شبکه های تلویزیونی در صحنه داخلی کشور بودیم. به گونه ای که به طور مثال در مناطقی همانند صور، طابلس و بقاع در همان سالها شبکه های محلی فراوانی تاسیس شد که اعلامیه های تبیلغاتی فراوانی را حتی برای تجار و بازرگانان کوچک تبلیغ می کردند.
المنار دیگر در ردیف شبکه هایی جای گرفته بود که فراتر از مفهوم مقاومت، با ممنوعیت حجاب دختران و زنان مسلمان در اروپا مخالفت می کرد و با ارائه تصویر خشونت طلب و تروریست طلب رژیم اشغالگر قدس در برنامه هایش موجبات خشم آشکار کشورهای غربی را فراهم آورد.
امروز، المنار بیش از همه به دلیل «صهیونیسم ستیزی » و پخش برنامه هایی به زبان های مختلف، علیه سیاست های اسرائیل و آمریکا در منطقه و جهان، مورد انزجار رسانه ای اروپا قرار گرفته است. حتی برنامه های روزانه این شبکه، با پخش سرودی که در آن به انتفاضه و مبارزه علیه صهیونیسم و استکبار جهانی اشاره دارد، آغاز می شود.
المنار با مساعدت رسانه های نوظهور و آلترناتیو منطقه ای توانسته است الگویی مناسب از مقاومت رسانه ای ارائه بدهد که با برنامه ریزی و سازماندهی سیستماتیک مبتنی بر یک رفتار سازمانی کاملا حرفه ای، در طول جنگ 33 روزه، حتی 1ثانیه برنامه هایش با اختلال رو به رو نشد و حتی در آن بحبوحه جنگ مناظره مستقیم دبیرکل خود را با خبرنگار شبکه الجزیره نیز برقرار کرد.
مفهوم مقاومت رسانه ای در سایه جنگ رسانه ای حزب الله طی سالهای اخیر آنقدر آشکار بوده است که در 3می2003 «کالین پاول» وزیر خارجه وقت آمریکا در دیدار رسمی خود از سوریه از حضور خبرنگار المنار در کنفرانس خبری ممانعت به عمل آورد.
مقاومت رسانه ای مقاومت در همه ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به وضوح در المنار بازتاب یافته بود به گونه ای که در اکتبر همان سال علی رغم اعتراض دفتر منافع آمریکا در سوریه و لبنان نسبت به پخش سریال الشتات که داستان تشکیل دولت اسرائیل بود، المنار زیر بار این فشار نرفت و این سریال را در ماه رمضان پخش کرد، هرچند دیگر شبکه های عربی از بخش آن خودداری کردند. پس از آن بود که دولت آمریکا نیز برای اولین بار المنار را به عنوان یک شبکه تلویزیونی در لیست سیاه سازمان های حامی تروریست قرار داد.
در حالی که امروز رسانه های مخالف مقاومت همواره سعی می کنند تا چهره ای مخدوش از واقعیت های غیر قابل انکار مقاومت ارائه کنند، تلویزیون المنار همپای با مبارزات نظامی حزب الله در عرصه نبرد با دشمن صهیونیستی، خود در جنگ تمام عیاری رسانه ای تلاش می کند تا علی رغم تمامی کارشکنی ها همچنان پابرجا بوده و صدای مقاومت باشد و از سوی دیگر بتواند در فضای بسته رسانه ای مخالف، رفتار ضد بشری اسرائیل در قبال کودکان و زنان را افشا کرده و واقعیتهایی همچون بمباران مدارس و بکارگیری سلاحهای کشتار جمعی نامتعارف مانند بمب فسفری و غیره را در عرصه ای رسانه ای مطرح نماید.


نصرالله صفیر یزعم بأنه بابا

  

مصر و الشرق الاوسط: من بین جمیع الرموز والشخصیات السیاسیة والمذهبیة فی لبنان،  فقط الکاردینال نصر الله صفیر المطران للمسیحیین الموارنة فی لبنان لم یرسل أی ممثل للمشارکة فی تشییع جنازة آیة الله محمد حسین فضل الله و  لم أصدر أیة رسالة تعزیة.
و فی حین رئیس الجمهوریة میشال سلیمان کان حاضرا فی هذه المراسم و نعی رحیل فضل الله الی اسرته و قائد الجیش اللبنانی المارونی عماد قهوة جی کان واقف فی قائمة اصحاب المأتم و رئیس الحزب الوطنی الحر کان حاضرا شخصیا فی المسجد؛ کان الکاردینال صفیر الشخصیة الوحیدة فی لبنان التی تجاهلت وفاة آیة الله السید محمد حسین فضل الله.
واعرب العدید من الاوساط السیاسیة و الصحافیة عن دهشتهم لهذا السلوک لإنها کانت شخصیة‌ عظیمة لجمیع المذاهب اللبنانیة خاصة للمسیحیین. یری بعض المراقبین السیاسیین فی لبنان أنه لایزال علی کراهیته تجاة السید فضل الله من 2009 بسبب رد العلامة الصارم تجاة مواقفة آنذاک.
صفیر فی عام 2009 فی تصریحات کان یطالب بحکم الاغلبیة علی الاقلیة و تعارض بشدة مع الانتقادات السیاسیة اللبنانیة. علامة فضل الله رد علیة بشدة بان المجد و الشرف فقط للشعب اللبنانی و المجاهدین.

ویطرح هذا السؤال من جانب بعض الاوساط فی لبنان، ان نصرالله صفیر بعد هذه الانتقادات و وقاحته الاخیرة تجاة حزب الله یرید أن یثبت قطع ءتصاله مع احزاب الشیعه آم یرید أن یقول من یتنقد منه لین یقفره. و کان قد اکد نصر الله اخیرا فی لقاء‌مع السیطات الفرانسیة "تحالف میشال عون المسیحی مع مجموعة تسمی نفسها «حزب الله» لیس بمفیدة ".
یعتبر الکثیرون أن هذه التصریحات من نصر الله صفیر فی الواقع هو نوع من الإهانة لحزب الله.
یبدو ان نصر الله صفیر الیوم یزعم نفسه کبابا لفاتیکان، حتی یتمکن ان یذکر التکفیر و قبول التوبه من قبل الفاتیکان فی فی فترة العصور الوسطى.


« شهید فوق العاده »؛ سکوی پرتاب البرادعی


تلویزیون الجزیره روایت جالبی از تظاهرات روز جمعه در اسکندریه در شمال مصر داشت. روایتی که در بسیاری جهات یادآور حوادثی در ایران به ویژه پس از برگزاری انتخابات سال گذشته بود که البته به هیچ عنوان قابل قیاس نیست.خالد سعید، شهید الطوارئ، حضور محمد البرادعی در اسکندریه
بسیاری از رهبران گروه‌های معارض مصری روز گذشته خود را به اسکندریه رساندند تا در تظاهراتی که در اعتراض به قتل "خالد سعید" جوان معارض مصری در زندان‌، برگزار شده بود شرکت کنند. فردی که این روزها در مصر با عنوان «شهید اضطراری» از وی یاد می‌شود، چرا که بسیاری از مردم این کشور ادامه وضعیت اضطراری را دستاویز حکومت برای سرکوب مخالفان داخلی می‌دانند.

خبرنگار الجزیره با تمرکز بر روی حضور "محمد البرادعی" مدیر کل سابق آژانس اتمی،‌ تظاهرات روز جمعه را از دیگر تجمعات ضدحکومتی این کشور متمایز دانسته و آن را استمرار روند اعتراضات به وضعیت شکنجه در زندان‌های مصر و البته در سایه اعتراض به قانون وضعیت اضطراری حاکم بر کشور ارزیابی کرد.
هرچند پزشکی قانونی مصر در گزارش نهایی خود تاکید کرد که "خالد سعید " بر اثر خفگی ناشی از مصرف مواد روانگردان کشته شده، اما این موضوع باعث نشد که هزاران نفر از مصری معترض از تظاهرات ضد دولتی روز جمعه بگذرند و محاکمه قاتلان "خالد سعید " را خواستار شوند.

آنچه بیش از همه توجه ناظران سیاسی را به خود جلب کرد، همراهی البرادعی و شرکت وی در این تظاهرات مردمی بود، که بنابه گفته بسیاری از ناظران، حضور البرادعی در این تظاهرات حاکی از تحول وی از شخصیت مردی نخبه به مرد میدان [مبارزه سیاسی] و تغییر شیوه سیاسی البرادعی به برگزاری تظاهرات مردمی است.
با اینکه این اولین دیدار مردمی "البرادعی" از استان اسکندریه بود اما آنچه دارای اهمیت است آن است که این اقدام ادامه فرایند مبارزات سیاسی وی را برای انتخابات ریاست‏ جمهوری تشکیل می‏دهد. وی با تغییر رویکرد در رفتار سیاسی خود به دیدار خانواده "خالد سعید" رفته و پس از آن با تعدادی از مقامات سیاسی و اعضای جمعیت ملی تغییر در این استان نیز به رایزنی پرداخته است.
به طور قطع این رفتار قابل توجه البرادعی در این برهه زمانی را تنها باید تغییر رویکرد اساسی وی از شخصیت مردی «نخبه» به «مبارزی سیاسی» ارزیابی کرد که به ویژه با قرار گرفتن در کنار «ایمن نور» رئیس سابق حزب معارض الغد و «حمدین صباحی» رئیس حزب الکرامه در این تظاهرات، این‌بار نقطه پیکان مبارزه را از خیابان به سوی حکومت نشانه رفته که می‏تواند نقطه آغازی برای یک چرخش قدرت سیاسی در جامعه مصر باشد.


تصوف و هویت سیاسی در سودان

 

شیوخ تصوف سوداناسلام و خاورمیانه: به باور بسیاری از ناظران و تحلیلگران سیاسی، سودان یکی از کشورهایی است که دارای بیشترین حد مسامحه‌ در مواجهه با جریان‌های صوفیگری و تعالیم صوفیه می‌باشد، به گونه ای که این پدیده از جایگاهی ریشه‌ای در میان بسیاری از مردم این کشور برخوردار است و صبغه عمومی روح مذهبی انسان سودانی رنگ عرفانی و صوفی دارد.
تصوف در سودان، از بالاترین مرتبه تابعیت معنوی یعنی تبعیت صرف از "اولی الامر" [مرشد کل] گرفته تا وابستگی‌های درگیر با کشمکش‌های سیاسی متربط با آن، همانند دیگر نقاط جهان شعبه‌ها و سلسله‌های متفاوتی را در بردر دارد. این موضوع به ویژه پس از آن اهمیت خواهد یافت که توجه داشته باشیم، تصوف در دعواهای سیاسی سودان جزئی از جنبش تمرد سیاسی این کشور محسوب می شود که البته در بازگشتی تاریخی و به باور رهبران صوفیه سودان ریشه در آموزه‌های سیاسی این جریان در دوه عباسیان دارد.

امروز اما در تغییر رویکردی قابل ملاحظه در استراتژی سیاسی حاکمیت این کشور، شاهد آن هستیم که تعامل شایسته حکومت با این جریان توانسته است کنش و واکشن متفاوتی را در این بخش از قاره سیاه به وجود آورد.
"ایمن نقد" یک حقوقدان برجسته سودانی در این‌باره معتقد است که جریان تصوف در جامعه سودان دارای ریشه‌ای تاریخی است و نقشی اساسی در گسترش دین اسلام در این منطقه دارد. سلسله‌های صوفیه در سودان که ده‌ها و بلکه صدها هزار نفر را در این کشور شامل می‌شود از لحاظ سیاسی نیز در سودان دارای جایگاه و نقش سیاسی تعیین‌کننده است.
"حسین عثمان حسین" یکی از کارمندان سازمان ریاست‌جمهوری سودان که خود چندی قبل در یکی از محافل صوفیه این کشور شرکت کرده بود تاکید کرد: "صوفیه در سودان به طوری بسیار طبیعی از قدیم دارای شهرت بسیاری بوده است و شیوخ معین و مشخصی دارد و ما از شاگردان شیخ «محمد امین» هستیم."
در این راستا باید گفت که به طور مثال در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر شاهد آن بودیم که چگونه نظرات شیوخ صوفیه در آراء انتخاباتی مردم سودان موثر بوده است. از این رو در این انتخابات به ویژه انتخابات پارلمانی، بسیاری از نامزدها به محافل صوفیه رفتند تا بتوانند آراء این بخش تعیین‌کننده از جامعه سودان را به دست‌آورند.

فرقه‏هایى همچون «ختمیه» که به عبدالقادر گیلانى باز مى‏گردد؛ «سمّانیه» که در جاى جاى سودان گسترش دارد؛ «تیجانیّه» پیروان احمد التیجانى در شمال افریقا است و همچنین فرقه‏هاى کوچک‏ترى هم‏چون  «سنوسیه» و «ادریسیّه» از معروفترین فرقه‌های صوفیه سودان محسوب می‌شوند.
طریقت های تصوف به عنوان جزئی جدائی‌ناپذیر از مولفه هویتبخش مردم سودان است، امروزه دارای تاثیرات اجتماعی و سیاسی بسیاری در این کشور است که به شیوه‌ای جهت‌دار و با حضور هزاران نفری خود در میدان‌های سیاسی، مذهبی در سودان در تعیین حاکمیت سیاسی این کشور نقشی موثر ایفا می‌کنند.


!چرا مطهری سانسور می‏شود؟


اصطلاح سانسور ازکلمه لاتین censere گرفته شده‌است. در روم سانسورچی دو وظیفه اصلی داشته ،شمارش شهروندان و نظارت بر اخلاق ایشان، ریشه اصطلاح Census (سرشماری)نیز همین واژه‌ است. معمولاً بحث راجع به سانسور شامل ابزارهای کمتر رسمی کنترل عواطف، توسط محروم کردن چندین اندیشه از وسایل ارتباط جمعی نیز، می‌شود. آنچه که سانسور می‌شود، می‌تواند از کلمات خاص تا کل مفهوم تغییر کند که ممکن است تحت تأثیر نظام ارزشی قرار داشته باشد.

روزهای میانی اردیبهشت، سالروز شهادت اسلام شناس برجسته مرتضی مطهری مراسم مختلفی با عنوان گرامیداشت مقام معلم برگزار می‌شود. پرسشی که مطرح می‌شود آن است که آیا همان‌قدر که به نام این بزرگوار پرداخته می‌شود به سخنانش هم توجهی می‌شود؟ موسسه‌های مختلف و طرح‌های مطالعاتی بسیاری در گوشه و کنار، به آثار وی می پردازند، اما آیا واقعا با این رویه حقیقت گفته‌های استاد را درک می‌کنند.

به خوبی سال ‌های ابتدایی تحصیل در دانشگاه را به یاد دارم که آثار استاد در کلاس‌ها مورد بحث قرار می‌گرفت و از خلاصه‌ آثار تهیه شده نیز امتحان گرفته می شد. "آزادی معنوی" اولین کتاب مورد بحث بود. همه‌چیز با آزادی آغاز و دو سال بعد با «پیرامون انقلاب اسلامی» پایان پذیرفت. سئوالاتی بود که هرگز برای دانشجویان پیش نمی‌آمد و کسی هم برایشان پاسخی نداشت. چرا که هرگز مباحث آن در کلاس حتی مطرح هم نشد تا سئوالاتی در پی داشته باشد. و سر آخر همه دلخوش به آن‌اند که برای یک بار هم که شده آثار استاد مطهری را خوانده اند.

امروز اما پس از 31سال از شهادت وی شاهد آن هستیم که جریان‌ها و گروه‌های سیاسی مختلف داخلی کشور هر کدام به فرآخور جهت‌گیری‌های خود به آثار و نظرات استاد استناد کرده و این شهید را «شهیدتر» می‌کنند. به یاد ندارم که هرگز در هیچ محفل روشنفکری درباب آزادی بیان از کتاب "آزادی معنوی" استاد مطهری بحث کرده باشند. اما در همان محافل بارها و بارها از دیگر کتاب‌های استاد به عنوان مانیفستی برای این گروه‌ها یاد می‌شود.
هنوز این نکته جای سئوال است که چرا نظریه‌های استاد در باب انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برای هیچدام از دانشجویان دانشگاه در سال ‌های ابتدایی تحصیل مورد سئوال جدی قرار نمی‌گیرد اما سال‌ها بعد به یکی از مهمترین دغدغه‌های دانشجویان به ویژه از نوع رشته سیاسی بدل می شود. به راستی چرا نکاتی مهم در «پیرامون انقلاب اسلامی» در خلاصه کتاب حذف شده است. براستی چه کسی باید پاسخگوی این بی‌مهری‌ها باشد.

مدتی قبل فرزند ارشد استاد تاکید کرد که هیچگونه سانسوری در چاپ آثار پدر صورت نگرفته است. قبول؛ اما آیا سانسور فقط اینگونه صورت‌ می‌گیرد. مگر توصیه امام امت این نبوده است که آثار ارزشمند استاد مورد مطالعه و بررسی دانشجویان و طلاب قرار بگیرد.
رسالت بشری و انسانی حتی اقتضا دارد که اینگونه با نظریات یک متفکر بزرگ رفتار نشود. صد حیف که حتی مطهری هم پس از 30سال قربانی جناح‌بندی‌ها و بازی‌های سیاسی شده است، امری که حتی در دوره سیاه حکومت پهلوی هم اینچنین اتفاق نیفتاده بود.


دو اسلام: مسکو، داغستان/ تعارض های مبنائی


 بر اساس دو خوانش متفاوت از اسلام و شریعت اسلامی، دو اسلوب جدید در سلوک سیاسی نخبگان دینی مسلمان قابل مشاهده است. یک خوانش که معتقد به قابلیت آموزه‌های سیاسی اسلام بر اساس مبانی شریعت برای رفتار حکومتی سیاسی بوده و نگاهی ایدئولوژیک به آن دارد که در ادبیات سیاسی امروز به بنیادگرایی معروف است که در بسیاری موارد ریشه در جنبش‌ها و حرکت‌های اسلامی موجود در خاورمیانه دارد و خوانشی دیگر که با رد چنین قرائتی، رویکردی فرهنگی و تمدنی به اسلام دارد.
روسیه و آسیای میانه نیز بنابر همین الگو آبستن چنین تعارضی در رفتار سیاسی گروه‌های اسلامی  حوزه سیاسی خود است. این مهم به ویژه در مرزهای سیاسی روسیه نمود بیتشری داشته و حکومت مرکزی توانسته است با تعامل خوبی که با رهبران اسلامی این کشور داشته‌، فعالیت‌ گروه‌های بینادگرا را کنترل نماید.به طور مثال تاسیس شبکه تلویزیونی برای مسلمان و برگزاری تظاهراتی با عنوان "اسلام بر ضد تروریست" در همین راستا با حضور نمایندگان ادیان مختلف در مسکو در این چارچوب تعریف می شود.ماهیت انفجار های اخیر متروی مسکو به خوبی تاثیر خود را بر محافل دینی و سیاسی روسیه گذاشت به ویژه آنکه مسئولیت این حوادث را گروه های اسلامگرای این کشور بر عهده گرفتند.

به طور مثال شیخ "محمد کراچی" رئیس جمعیت اسلامی مسکو در واکنش به این اقدامات تروریستی گفته بود که در عملیات تروریتسی که حدود 40نفر را به کام مرگ برد، 6نفر مسلمان کشته شدند و تمامی مسلمانان مسئول این جنایات هستند و باید در مقابل آن بایستند. بسیاری، این عملیات‌های تروریستی را به اسلام ربط می‌دهند و ما می‌گوییم که این جنایات در هیچ دین و امتی وجود ندارد.
"خلیل ابراهیم ابوعون" از اعضای بارز «سازمان میراث اسلامی روسیه» نیز که در تظاهرات اخیر ضد تروریست در مسکو شرکت کرده بود تاکید کرد: "اسلام ربطی به تروریسم ندارد. وقتی من شنیدم که قرار است تظاهراتی بر ضد تروریسم برگزار شود به شدت از آن حمایت کردم و به نمایندگی از سازمان اسلامی روسیه و اقلیت‌های اسلامی کشور تاکید می کنم که تروریسم و خشونت جایی در اسلام ندارد. ما در یک ساختار و جامعه مدنی زندگی می کنیم و از این رو باید همواره بر اساس صلح رفتار نمائیم."

این تلاش گروه‌های اسلامی روسیه برای بری دانستن خود از گروه‌های بنیادگرا، تنها از آن نشأت می گیرد که رهبران اسلامی مسکو به واسطه زندگی در فضای جامعه مدنی روسیه، چنین برداشتی از اسلام را بر نمی‌تابند و رفتار مقامات مذهبی "مخاچ قلعه" را مغیار با برداشت خود از اسلام می دانند.مسلمانانی که بارها و بارها به ویژه پس از بازگشت دین به صحنه اجتماعی روسیه پس از فروپاشی حکومت اقتدارگرای "برژنف"، شان اجتماعی خود را  تقریبا مساوی با مسیحیان ارتدوکس دانسته و این موقعیت را فرصتی مناسب برای عرض اندام اسلام بر مبنایی ساختاری و مدنی در روسیه می دانند.
امری که به باور رهبران داغستان مسامحه کارانه بوده و هیچ نشانی از اسلام واقعی ندارد. به ویژه آنکه اکثریت جامعه داغستان و چچن را مسلمانانی تشکیل می دهند که خاطره خوبی از حکومت مرکزی روسیه ندارد. و به دنبال بازپسگیری حقوق خود به عنوان مسلمان در دایره سیاسی داغستان هستند. تلاش هایی که به خوبی یادآور مبارزات "شیخ شامل داغستانی "رهبر سیاسی و نظامی و مذهبی جنبش ضد حکومت تزاری و همچنین مبارزات "شیخ منصور" و "قاضی مراد" در قفقاز است.


'ابن الطهر' ترانه شیعیان مصر

 

مولودیه بسیار زیبای "ابن الطهر" سرودی از شیعیان مصر است که با اجرای جناب «شیخ یاسین التهامی» در سالروز میلاد پیلامبر اکرم صل الله علیه و آله خوانده شده است را یکی از دوستان از مصر فرستادند.
اثنای سرود اسمی با عنوان عائشه را خواهید شنید. من باب تذکر عرض کنم که مقصود شیخ یاسین، «عائشه» دختر امام صادق علیه‏السلام است که مقبره ایشان در بخش قدمی شهر قاهره مصر و محله «سیده عائشه» قرار دارد.
لینک دانلود


دروغ را هرگز باور نداشتم

 

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر/ کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

1) انگاره‌ها همیشه اینگونه نیستند گاهی تلخ و گاهی به مثابه سکوت؛ انگاره‌ها و انگارها کثرتی فروناکاستگی است که همواره طبیعت و تاریخ، سیاست و هنر و ادبیات را به هم پیوند می‌زند. مفهوم‌یافتگی چنین سکوتی با تاکید بر آنکه بی‌معنا نیست، خاموشی ناگسسته ترسای نابینای سمفونی کلیسایی ژید را به یاد می‌آورد که سرآخر به گونه هر "دیگر" خود را طبیعی و ناگزیر می‌نمایاند.

2) به سختی می‌توان «دیگری» را دروغ یافت -نه آنگونه که "اکو" می‌پندارد- شاید هرگز؛ سرسپردگی نیز از دلداگی نشات می‌گیرد اما صد حیف که تنفر، ‌بسیار انحطاط در پی دارد و سنگینی نگاه‌ها تنها یک باور ساده لوحانه که در ورای جبروت مرموز دروغین پنهان می‌شود. از به سخره گرفتگی تاریخی تا کناکنش واسازای گذشتگان، همه‌اش تاریخ صرف است و تاریخ جز این نیست به مثابه سرنوشتی ناچار!!

3) باورم نبود که دیگری یا شرّ است یا خیر، اما درستی پیشنهاد «وونه گات» [نور از دل تاریکی بیرون می‌آید] حقیقت دارد. در عین حال دروغ مفهومی است سیال، گسترده و متنوع. دروغ ها گاه همچون هرموگنیس است که غلام خویش را تغییر می‌دهد و گاه آنچنان، متحجرانه‌تر از توجیه متشرعانه گذشتگان و البته امروز برچسبی به مراتب روشنفکرانه‌تر دارد.


وقتی دولت مذهبی‏ تر از الازهر می‏ شود!

 

اسلام و خاورمیانه: برای بسیاری وقتی روزنامه انگلیسی گاردین از تلاش بالاترین مقام دینی کشور مصر برای منع کردن بانوانی که با نقاب (پوشیه) می‌خواهند وارد الازهر برترین موسسه آموزشی مذهب اهل تسنن شوند خبر داد، این رویداد به دور از باور نبود. فتاوا و موضع‌گیری‌های سابق "محمد سید طنطاوی" پیش از این بارها و بارها باورها را نسبت به اعتبار گذشته دینی دانشگاه الازهر تغییر داده بود. شاید بی دلیل نبود که پس از اعلام این خبر و اقدام پلیس مصر مبنی بر ممنوعیت ورود دخترانی که سر تا پای خود را پوشیده‌اند به مراکز الازهر، تیر اعتراضات و تحصن‌های دانشجویان محجبه به سوی شخص طنطاوی و مجمع مطالعات اسلامی الازهر نشانه رفت.
طنطاوی همواره محکوم بوده که حامی همیشگی حکومت است و همگرایی دوجانبه دو این نهاد یعنی حکومت و الازهر به امری عادی در محافل سیاسی این کشور مبدل شده است. اما این بار شاهد آن بودیم که دادگاه عالی مصر بر خلاف درخواست طنطاوی از دانشجویان محجبه دفاع کرده و اجازه داده تا دانشجویان روبنده‌پوش در جلسات امتحانات پایان ترم شرکت کنند. بسیاری این اقدام دادگاه عالی را در تقابل با درخواست‌های الازهر دانسته و معتقدند که این امر می‌تواند بازی قدیمی هنوایی حکومت و الازهر را به هم بزند.
    علی رغم حمایت‌های مکرر الازهر از دولت، این بار شاهد پاسخ "نه" دادگاه عالی مصر که نهادی است حکومتی و متشکل از 7قاضی بلندپایه کشور و همراستا با دارالافتاء و دیگر گروه‌های مخالف اسلامگرا بوده‌ایم. امری که شاید در ادامه انتقادهای شدید علما و روحانیون از الازهر این بار حکومت، اسلامی‌تر و مذهبی‌تر از این نهاد دینی وارد شده و فرآیند خدشه‌دار شدن اعتبار دینی آن را تشدید نماید.

هر چند مواضع طنطاوی در قبال مسائل سیاسی اجتماعی جامعه مسلمانان به نوعی مواضع فقهی شخص وی محسوب می شود ولی آنچه دارای اهمیت است آن است که همه موضع‌گیری‌ها به نام مجمع اسلامی الازهر و بالاترین نهاد دینی حکومتی این کشور ختم خواهد شد. با وجود آنکه رئیس الازهر همواره سعی می کند به بهترین شکل ممکن برای مواضع خود توجیه شرعی و فقهی داشته باشد، به طور مثال وقتی پس از حضور در یک کلاس درس دانش‌آموزان را مجبور کرد تا روبنده‌های خود را بردارند، تاکید کرد که روبنده هیچ ربطی به اسلام ندارد و وی دین و مذهب را بیشتر از آنها و خانواده‌هایشان می‌شناسد؛ اما حقیقت آن است که حتی دیگر علمای الازهر و همکاران وی، از این مواضع ساختارشکنانه طنطاوی و هم‌مسلکانش به ستوه آمده‌اند. امری که سابقه‌ای طولانی داشته و سال ها قبل وقتی "نیکولا سارکوزی" وزیر کشور وقت فرانسه با وی دیدار داشت، طنطاوی از اقدام دولت فرانسه برای مقابله با دانشجویان محجبه دفاع کرده و به دولت این حق را داد که قوانین خود را در قبال دختران محجبه اعمال کند.

 



<   <<   6   7   8      >




بازدید امروز: 31 ، بازدید دیروز: 3 ، کل بازدیدها: 395586
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ