محمدرضا عشوری *
پایگاه تحلیلی- خبری «بصیرت»
مطالعات مصر و خاورمیانه: سالها قبل وقتی «جمال عبدالناصر» خواست، بین ایالات متحده و شوروی یکی را انتخاب کند، شاید تصمیمگیری برای وی زیاد مشکل نبود. بعدها وقتی تصمیم گرفت با حافظ اسد، کشور متحد عربی را شکل دهد نیز ائتلاف با سوریه کار سختی برای وی نبود. ناصر تصمیم خود را گرفته بود که باید در مقابل غربیها بایستد و مردم هم از او حمایت میکردند.
سالها بعدتر وقتی سادات جای ناصر را گرفت، خیلیها گفتند ناصر در روزهای آخر عمرش تصمیم گرفت با رژیم صهیونیستی رابطه برقرار کند. هرچند این موضوع بهانه خوبی برای سادات فراهم کرد تا پیمان سازش با صهیونیستها را امضا کند؛ اما این بار چنین تصمیمی به هیچوجه برای وی آسان نبود. برای مردم هم آسان نبود و البته این بار افکار عمومی، چندان از وی حمایت نکردند. بسیاری در اعتراض به این اقدام سادات، به بالای دار رفتند و بسیاری نیز سالها طعم شکنجه و زندان سادات و مبارک را چشیدند. حتی صدای «حسنین هیکل» یار دیرینه ناصر هم درآمد و بعدها خود هیکل گفت که بهدلیل مخالفت با سیاست خارجی سادات، با آن بیملایمتیها روبهرو شد. دیگر نه از سخنرانیهای ضداستعماری و آتشین ناصر خبری بود و نه از رویکرد خصمانه رهبران مصر بر ضد صهیونیستها. تنها شلیک گلوله خالد استانبولی بر پیکر سادات بود که میتوانست عمق تنفر مردم از این اقدام سادات را آشکار کند.
هرچند از همان زمان هیچکس حتی فکرش را هم نمیکرد که روزی سیاست خارجی مصر بر پایه تفکر اسلامخواهانی همچون اخوانالمسلیمن بگردد؛ اما امروز همگان این نکته را باور دارند که این، محمد مرسی است که قصد دارد مسیر جدیدی در سیاست خارجی این کشور باز کند. همگان منتظرند تا ببیند وی قصد دارد چه سمت و سویی را انتخاب کند: فلسطین یا اسرائیل؟ ایران یا آمریکا؟
گفتههای آقای مرسی که تاکنون نشان از تصمیم وی برای تحول در مسیر گذشته روابط خارجی مصر دارد. برای بسیاری سؤال است که سفر مرسی به عربستان آیا نشان از استحکام روابط قاهره با خاندان سعودی دارد؟ آیا دیدار وی با اوباما حاکی از رویکرد آمریکایی مصریها خواهد بود؟ آیا سفر مرسی به ایران، دستهبندی جدیدی در منطقه شکل خواهد داد؟ رویکرد اخوانیها به سرنوشت آینده فلسطین چگونه خواهد بود؟
مصریها بهخوبی میدانند که جانبداری این کشور از آمریکا به معنی از دست رفتن نقش تاریخی و رائد مصر در جهان عربی و خاورمیانه خواهد بود. آنها بهخوبی میدانند که جانبداری از آمریکا، یعنی ادامه همان حمایت چندین دههای سادات و مبارک از صهیونیستها. خیلیها اعتقاد دارند که آمریکاییها از ادامه روابطشان با مصر مطمئن هستند. عربستانیها هم همینطور. چراکه هرکدام از این کشورها از زاویه دید خودشان به موضعگیریهای مرسی و دیگر رهبران اخوان نگاه میکنند.
اگر بخواهیم نگاهی ناامیدانه به موضوع داشته باشیم، خواهیم دید که چهل سال است غربیها و مصریها ائتلافی نظامی - سیاسی با هم دارند. بیهوده نیست وقتی «جفری فلایشمن» در مقاله خود در لسآنجلس تایمز مینویسد: «آمریکاییها معتقدند که در حالیکه نخستین رئیسجمهور اسلامخواه قدرت را در مصر بهدست میگیرد، این کشور قادر نیست به روابط با آمریکا زیانی وارد کند یا از پیمان صلح با اسرائیل دستکم در کوتاهمدت دست بکشد. سیاست خارجی مصر در سایه نخستین رئیسجمهور اسلامخواه فقط میتواند در سطح ظاهر تغییر کند و باطن آن به قوت خود باقی است.»
شاید واکنش صهیونیستها به انتخاب آقای مرسی بهعنوان رئیسجمهور مصر کمی تند باشد؛ اما باید توجه داشت که مرسی در اوج سخنرانیهای خود تاکنون نکتهای بیان نکرده که زیاد برای آمریکا و رژیم صهیونیستی نگرانکننده باشد. آقای مرسی بیش از آنکه اساساً از سیاست خارجی صحبت کند، به مشکلات داخلی مصر پرداخته است. مرسی به حمایت مصر از فلسطینیها اشاره کرده؛ به اذیت و آزار معنوی اخلاقی که مصر از سوی عربستان و امارات متحمل شده، اشاره کرده؛ اما واقع آن است که وی تاکنون از صحبت درباره نقش مصر در خارج از مرزها خودداری کرده است.
در مورد آمریکا باید گفت که واشنگتن به ادامه روابط با مصر بهویژه در جنبههای نظامی تأکید دارد. امری که لاجرم یک رابطه نظامی با رژیم صهیونیستی را نیز در پی خواهد داشت. طبیعی است که آمریکاییها از رئیسجمهور جدید مصر خواهند خواست که سیاست حمایت از آمریکا و صهیونیستها را در قبال ایران در پیش بگیرد. از سوی دیگر مصر اگر بخواهد همچنان با صهیونیستها بماند، باید تکلیف خود را با محور مقاومت، حزبالله و ایران نیز مشخص کند.همه این مسائل باعث میشود که مرسی و سیاستمداران مصری نتوانند بهراحتی تصمیم بگیرند. آنها بر سر یک دوراهی سخت ماندهاند. از یکسو اوضاع وخیم اقتصادی مصر اقتضا دارد که همچنان بر روی پیمانهای خود با آمریکاییها بمانند و از کمکهای اقتصادی غربیها بهره ببرند و از سوی دیگر، باید پاسخگوی افکار انقلابی مردم هم باشند.
بهنظر میرسد مصریها هنوز بهراحتی نخواهند توانست مسیر آینده را مشخص کنند. اوضاع منطقه نیز ایجاب میکند که آنها کمی محتاط باشند. منطقه آبستن حوادث سرنوشتسازی است. از اوضاع سوریه گرفته تا تنشها بین ایران و صهیونیستها. مصریها به خوبی میدانند که در صورت حمله آمریکاییها به ایران باید یکی را انتخاب کند، یا ایران یا آمریکا. هرگونه پیمان امنیتی نظامی با رژیم صهیونیستی، مصریها را در سراشیبی قرار خواهد داد که آسمانشان را در اختیار هواپیماهای صهیونیست قرار دهند. مرسی باید برای برقراری روابطی فراتر از یک رابطه دیپلماتیک با تهران، شجاعتی فوقالعاده از خود نشان دهد. کمکهای یک میلیارد و سیصد میلیون دلاری که قرار است آمریکا سالیانه به نیروی نظامی مصر بدهد، سبب میشود فشارهای بیشتری بر رئیسجمهور جدید وارد شود.از سوی دیگر، هنوز معلوم نیست اخوانیهای مصر میخواهند چه الگویی از سیاست خارجی را در قبال غرب ارائه دهند؟ آیا اخوانیها الگوی «دیپلماسی همهجانبه» ترکیهها را در پیش خواهند گرفت یا آنکه سیاستی انقلابی را در قبال غرب اتخاذ میکنند؟
واقعیت آن است که با اوضاع کنونی و وضعیت انتقالی که در حال حاضر در مصر وجود دارد، انصاف آن است که به دولتمردان مصر، حق بدهیم که کمی محتاطانه عمل کند. طبیعی است که روابط مصر با آمریکا تا ادامه ثبات داخلی فضای سیاسی مصر، بیشتر ادامه همان سیاستهای قبلی باشد. حتی خود اخوانیها هم بر این نکته واقفند که بخش زیادی از جامعه مصر به مرسی رأی ندادهاند؛ امری که وی را وادار میکند سیاستی در پیش بگیرد که فضای جامعه را بیش از پیش ملتهب نکند.
آنچه در مورد روابط مصر و عربستان باید گفت، آن است که این روابط نیز در چارچوب روابط مصر و آمریکا تعریف خواهد شد. بهنظر میرسد آمریکاییها در کوتاهمدت به ائتلاف نظامی با مصر و دریافت تضمینهایی از مصر برای ادامه صلح با رژیم صهیونیستی بسنده میکنند؛ امری که میتواند تا مدتی ائتلاف غربی- عربی منطقه را به حدی از آرامش برساند. دولت آینده مصر باید پاسخگوی خواستههای بخشی از جامعه مصر یعنی سلفیها نیز باشد که اکنون نقش مهمی در صحنه سیاسی مصر ایفا میکنند؛ سلفیهایی که بیش از هر چیز رابطه با ریاض را، اولویت میدانند. تجربه حکومتی اخوانیها نشان داده که آنها همواره اهداف خود را در درازمدت دنبال میکنند. اخوانیها نشان دادند که همواره به سوی محور مقاومت در منطقه تمایل دارند. اگر قرار است مصریها تغییراتی بنیادین در روابط خارجی خود ایجاد کنند و اگر قرار است سمت و سوی جدیدی در قبال مسئله رژیم صهیونیستی و فلسطین و مردم تحت محاصره غزه اتخاذ کنند و یا اگر قرار است در قبال ایران، پس از چندین دهه، سیاست خود را یکباره عوض کنند، تنها گذشت زمان است که خواهد گفت چه آیندهای پیش روی مصر جدید و انقلابی خواهد بود.
* پژوهشگر مسائل مصر
مطالعات مصر , خاورمیانه , انقلاب مصر , بیداری اسلامی , سیاست خارجی مصر , محمد مرسی