اشاره: در راستای بررسی تحولات اخیر کشورهای عربی گفتگویی با آقای "محمدرضا عشوری مقدم " کارشناس و پژوهشگر حوزه خاورمیانه و شمال آفریقا انجام شده است که به طور تخصصی بر کشور مصر تمرکز دارد. همچنین در این حوزه دارای مقالات متعددی هستند.
مصاحبه کننده: ابراهیم سالک
1. به نظر شما ریشه حرکت مردمی مصر علیه فساد و ظلم دیکتاتوری مبارک به کجا بر می گردد ؟ (جرقه تونس یا مسئله داخلی بود؟)
برنارد لویس مستشرق معروف یهودی و نامدارترین کارشناس روابط اسلام و غرب، مصاحبه ای مدتی قبل با روزنامه جورسالم پست داشت که در آن به نکته مهمی اشاره کرد.
لوییس معتقد بود که ریشه اعتراضات اخیر در جهان عرب، نارضایتی شدید و احساس بی عدالتی گسترده در میان مردم منطقه است. قیام مردم تونس علیه دیکتاتوری زین العابدین بن علی بدون شک در خیزش مردم منطقه در مقابل رژیمهای دیکتاتوری و تحولات عمیقی که پس از آن در منطقه خاورمیانه شاهد آن بودیم، نقش به سزایی داشت و امیدها را برای ایجاد حکومتهای مردمی در منطقه زنده کرد. اما جنبش اعتراضی مردم مصر می تواند علاوه بر این انگیزه و محرک بیرونی، عوامل زیادی داشته باشد و به یک علت یا عامل خاصی محدود نمیشود. وجه ممیزه تمامی اعتراضات اخیر در کشورهای منطقه به ویژه در مصر، در واقع همان شیوه اداره جامعه بر اساس نوع حاکمیتی است که امروزه از آن در ادبیات سیاسی با «دیکتاتوری» یاد می شود. بر همین اساس، حکومت اقتدارگرایانه 30ساله حسنی مبارک، اجرای قانون حالت فوقالعاده و برپایی دادگاههای نظامی مهم ترین عللی بود که طی سالهای اخیر، دغدغه اصلی معترضان و مخالفان مصری را به خود جلب کرده بود.
انقلاب مصر بیش از آنکه ناشی از مشکلات اقتصادی باشد، بازتاب نوعی «بحران هویتی» در جامعه عربی این کشور بود. بحرانی که هم در اوضاع و احوال داخلی مردم این کشور به عنوان کشوری با آگاهی سیاسی بالا و دغدغه های دموکراتیک و آزادیخواهانه و هم در حافظه تاریخی مردم این کشور به عنوان شهروندان مصر رائد و پیشروی عربی که در معادلات منطقه ای و عربی نقش به سزایی ایفا می کرد، ریشه داشت. در حقیقت هرگونه دغدغه وضعیتِ معیشتی هم به طور قطع از پیش زمینه ای فکری در مصر برخوردار است. تحولاتی که امروز در کشورهای منطقه روی داد به طور حتم ناشی از «افزایش آگاهی های شهروندان این کشورها نسبت به حقوق» سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که در این میان رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی از جایگاه بالایی برخوردار هستند. تمام این مشکلاتی که مردم طی سالیان گذشته علی رغم وعده های بسیار حاکمان این کشور متحمل شده اند چیزی جز بازتاب فساد، ظلم و تبعیض رژیم حسنی مبارک نبود.
2. جبهه بندی و گروه های مختلف که از حرکت مردم پشتیبانی نمودند و به مردم ملحق شدند کدامند و مواضع و نتیجه ی مطلوب هر کدام چیست؟
پیش از هر چیز باید به این نکته توجه کرد که شاخصه اصلی قیام مردمی در تونس و مصر آن است که هیچ کدام از فاکتورهای یک انقلاب کلاسیک در آنها قابل ملاحظه نیست. مهم ترین شاخص انقلاب های کلاسیک، وجود رهبری کاریزماتیک و متمرکز که مردم را به سوی خود بکشاند است. اما آنچه در این انقلاب ها شاهد آن بودیم اساسا از نوع مقوله ای دیگر است که به صورت جنبش هایی اجتماعی و خودجوش بدون رهبری متمرکز ظهور کرد. در واقع در این کشورها این احزاب بودند که به دنبال مردم حرکت کردند نه مردم از آنها. در یک تقسیم بندی ساده، احزاب و جریانهای معارض در مصر را می توان به دو گروه احزاب رسمی و جنبش های اجتماعی سیاسی تقسیم کرد. جریاناتی همانند حزب سکولار الغد و یا حزب الوفد یا احزاب اسلامگرای اخوان المسلمین و همچنین حزب تجمع ناصری از نوع اول و جریاناتی همانند جنبش جوانان 6 آوریل، حرکت کفایه و جمعیت ملی تغییر البرادعی از نوع دوم هستند که البته هر کدام دارای اهداف و ایدئولوژیهای خاص خود هستند. در انقلاب 25 ژانویه که از تمامی قیامهای قبلی مردم مصر قویتر بود، میلیونها مصری به خیابانها آمدند که برای اولین بار پلیس و نیرویهای امنیتی رژیم مبارک از این سیل خروشان ترسیدند. در حال حاضر، یک همکاری و ائتلاف میان گروههای سیاسی مصر به وجود آمده است. مهم این است که مردم به غیر از اخوان المسلمین شاید بیشتر از چهار حزب و جریان سیاسی را نمیشناسند و مهم تر آنکه برخی گروههای سیاسی این کشور مثل حزب «الوسط» پس از سالها اجازه فعالیت گرفتهاند. اخوان المسلمین هم حزبی به نام «آزادی و عدالت» تاسیس کرده و این حزب به زودی در فعالیتهای سیاسی کشور مشارکت خواهد داشت. رویکرد سیاسی اخوان المسلمون همکاری و ائتلاف با دیگر گروهها است. زیرا که در مصر مسلمانان، مسیحیان، ناصریها و لیبرالها هستند. اما به نظر میرسد که بیشتر و گستردهترین جریان، متعلق به اسلامگرایان است.
3. مردم مصر (جدای از احزاب) از حرکت خود چه می خواستند و آیا به اهداف خود رسیدند؟
شرایط خاص جامعه مصر و مدت طولانی که از حاکمیت حزب دموکراتیک می گذشت، موجب شد تا احزاب و جریانات معارض، بتوانند درک خوبی از مطالبات و خواسته های مردم این کشور داشته باشند. مهم آن بود که ایجاد تغییرات در کشور و ضرورت تغییر به عنوان یک گفتمان غالب در جامعه مصر نمود پیدا کرده بود و به خواسته ای عمومی در کشور تبدیل شده بود. مردم مصر خواسته هایی داشتند که مهم ترین آن شاید تغییر در حاکمان این کشور و رفتن حسنی مبارک مهترین خواسته آنان بوده است. شعار «لا مبارک» طی سالهای اخیر به شعاری کاملا مشهود در میان مردم تبدیل شده بود. ایجاد تغییرات در فضای سیاسی کشور، اعطای آزادیهای سیاسی بیشتر و رعایت حقوق بشر از خواسته های اولیه مردم بوده که باید دید، دولت آینده چگونه در قبال این خواسته ها واکنش نشان خواهد داد. در واقع تغییرات در همه جنبه های فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصای از بازنگری در رابطه با رژیم صهیونیستی و مسئله فلسطین گرفته تا مبارزه با فساد اقتصادی و اداری و حتی توجه به خواسته های مذهبی مردم نیز برای مردم بسیار مهم است.
4. نقش گروه های اسلامی به ویژه اخوان المسلمین در رشد این حرکت و فرآیند گسترده تر شدن آن چه بود؟ موضع اخوان از روز اول تا به امروز چگونه تغییر کرده؟
ببینید در مورد تطوّر مواضع اخوان دو نظر وجود دارد. یکی نظری که معتقد است رهبران اخوان المسلمین به مرور زمان تغییر رویه داده اند و از ایدئولوژی اصلی و آرمان های بنیانگذاران این جنبش دور شدند که به طور مثال نوه حسن البنّا که اخیرا در این باره نیز مصاحبه ای با نشریه ای آلمانی داشت از این قبیل است و دوم گروهی که علی رغم تمامی انتقاداتی که به آنان وارد است همچنان عملکرد خود و شعارهایشان را ادامه راه ایدئولوگهای اخوان می دانند و معتقد هستند عملکرد، بهترین روش برای پیشبرد اهداف جنبش است.
من باز هم اجازه می خواهم نظر اخیر برنارد لوئیس را مطرح کنم که گویای خیلی چیزها است. به عقیده وی اگر حرکتهای اعتراضی موجود را جنبشهایی دموکراسی خواه قلمداد کنیم دچار اشتباه فاحش شده ایم. برگزاری انتخابات شبیه غرب راه حل این بحران نیست، بلکه موجب پیچیده کردن مسئله و غلتیدن در این ورطه است که جنبشهای افراطی اسلامی از وضعیت، بهره برده و به قدرت برسند. به عقیده لوئیس، با برگزاری یک انتخابات آزاد در مصر، احزاب اسلامی پیروز خواهند شد که به ادعای این مستشرق یهودی این یک فاجعه است. به نظر می رسد آینده مصر به طور جدی با احزاب اسلامگرایی همچون اخوان پیوند خورده و آینده از آن اسلامگرایان خواهد بود. این نکته به ویژه از آنجا دارای اهمیت است که بدانیم «حسنی مبارک» در دو هفته پایانی حکومتش بارها و بارها از خطر اسلامگراها سخن گفته بود که البته به نظر میرسد مردم مصر بیشتر این سخنان او را به سخره گرفتند و این نشانه نفوذ و ظرفیت بالای اخوانیها برای ایجاد تغییرات در کشور است.
5. شورای نظامی و فرار مبارک آیا یک طرح امریکایی است؟ اگر هست هدف آن چیست؟
درباره این مسئله پیش از هر چیز باید به این نکته توجه کرد که شورای عالی نیروهای مسلح، دارای قدرت نظامی است و این فاکتور در تاریخ مصر همواره دارای قدرتی تعیین کننده بوده است. انقلاب نمیخواهد درگیری قومی میان انقلابیون و مردم با نیروهای امنیتی و ارتش به وجود بیاید. شورای عالی نیروهای مسلح هم بارها تاکید کرده است که به خواستههای مردم احترام میگذارد و به بخشی از این خواستهها پاسخ مثبت داده است. این درست است که فرمانده کل ارتش رابطه خوبی با دولت ایلات متحده داشته و در آن شکی نیست که این رابطه همچنان نیز در اولویت برنامه های مقامات بلندپایه ارتش خواهد بود، اما ارتش نشان داده که در کنارهگیری حسنی مبارک و عمر سلیمان از قدرت نقش برجسته ای ایفا کرده است. البته خیلی ها در مصر اعتقاد دارند که آقای طنطاوی مهره مبارک است و باید هرچه سریعتر از صحنه حذف شود. اما آنچه که برای پیشبرد این انقلاب در حال حاضر ضروری به نظر می رسد آن است که شورای دفاع از انقلاب به عنوان بازوی اصلی جنبش اعتراضی مردم این کشور بتواند تعامل خوبی با نیروهای مسلح و همچنین سایر گروههای سیاسی مصر برقرار کند. شورای نیروهای مسلح نقش برجستهای در حمایت از انقلاب مردم مصر داشته و دارد چرا که در آن افراد ملی گرای زیادی هست. به طور مثال می شود انتخاب صالح البشری به ریاست کمیته تعدیل قانون اساسی را به عنوان نقطه مثبتی در عملکرد این شورا ارزیابی کرد.
6. پیش بینی شما از احتمالات وضع آینده مصر چیست؟
مصر الان در شرایط سرنوشت سازی قرار دارد که همه چیز به اراده و ساختار دولت جدید مصر بستگی دارد. جان کلیز یکی از تحلیگران غربی معتقد است که مذاکرات لرزان صلح خاورمیانه که تا الآن با پشتیبانی مصر به پیش می رفت ضربه نهایی شکننده ای را بعد از کنار زدن مبارک، دریافت می کند و از پس حوادث مصر احتمالا اسرائیل در یک سو و کشورهای عرب خاورمیانه در سویی دیگر قرار می گیرند. به ادعای این نویسنده صهیونیستی، بدترین پیش بینی در مورد آینده مصر این است که گروه اخوان المسلمین قدرت را به اشکال مختلف بدست گیرد یا به طور مثال، روزنامه نیویورک تایمز که به حمایت از صهیونیست ها معروف است، نفوذ یافتن اخوان المسملمین را در هرم قدرت مصر بعید ندانسته. این نکته به ویژه از آنجا قوت می گیرد که تحلیلگران غربی همزمان با اوجگیری نهضت مردمی مصر در سناریوهای مختلف حملات سیاسی شدیدی را متوجه این گروه و دیگر گروههای اسلامگرا در مصر و دیگر کشورهای عربی کرده اند. به نظر می رسد بر سرکار آمدن یک حکومت مردمی و مستقل در مصر به طور حتم مطلوبتر از حکومت حاکمان قبلی خواهد بود. البته به شرطی که از ادامه فعالیت و نفوذ حزب دموکراتیک ملی ممانعت جدی به عمل آید. به نظر می رسد، استقلال سیاستهای مصر و بهبود روابطش با ایران و سوریه، نقطه تحول آینده در معادلات منطقه ای خواهد بود.
انتهای پیام/