محمدرضا عشوری مقدم
منبع : سیاست ما
بحرین سالهاست که یکی از مهمترین پایگاه های نظامی و امنیتی آمریکا در منطقه به شمار می رود، با این وجود شاهد آن هستیم که علی رغم تمامی تبلیغات آمریکائی و وعده های طرح خاورمیانه بزرگ، اثری از هرگونه نشانه های دموکراتیک در ساختار سیاسی این کشور دیده نمی شود. روابط بحرین و همسایگان خلیجیش بی تردید تحت تاثیر همین ساختار استحکام یافته است. مشترکات بحرین و کشورهای حاشیه خلیج فارس فارغ از وجه مشترک عربیشان بر پایه همین حس مشترک شیخ نشینی پادشاهانه، قابل درک تر است. خاندان «آل خلیفه» سالها است که بر بحرین حکمرانی می کنند، دقیقا به همان شیوه بَدوی سنتی عربی که امروزه و در آستانه قرن بیست و یکم تنها در حاشیه خلیج فارس دیده می شود. شیخ نشینانی که تنها دغدغه ای که هیچگاه نداشته اند توجه به رای مردم و ارزش های دموکراتیک بوده است.
در این میان کیفیت برخورد رسانه های عربی در قبال رویدادهای بحرین در قیاس با دیگر کشورهای عربی همچون، تونس، مصر، یمن و لیبی شایان توجه است. شیوه اطلاع رسانی و معیارهای دوگانه شبکه هایی نظیر العربیه، بی.بی.سی و الجزیره به عنوان غول های رسانه ای جهان عرب در قبال حوادث بحرین حاکی از آن است که جهان عرب، امروز بیش از هر چیز نیازمند انقلاب در رسانه های خود است تا انقلاب در نظام های سیاسی. این رویه به خوبی یادآور رهیافت «کِلنِر» نظریه پرداز معروف رسانه است که می گوید: "ماهیت تمامی پوشش های سیاسی به وقایع، ایدئولوژیکی است و این گونه پوشش ها باید همه این گونه شناخته و داوری شوند." اگر قبول کنیم که معیارهای رسانه ای شبکه ای همانند الجزیره و بیبیسی در پوشش جنبش های اعتراضی شمال آفریقا حمایت از ارزش های دموکراتیک بوده، آیا کشوری همانند بحرین از این قاعده مستثتی است؟ اگر معیار، میزان خشونت است آیا کشتار مردم بحرین در میدان اللؤلؤ منامه قابل انکار است؟ شبکه الجزیره به طور مثال شبکه ای است که به اعتراف شخصِ حسنی مبارک رئیس جمهور مخلوع مصر، رسانه انقلاب ها و جنبش های ضد دیکتاتوری در جهان عرب بوده است. وقتی انقلابیون بحرینی همانند نمونه تونس و مصر هزاران تصویر از کشتار معترضان و تظاهرکنندگان میدان اللؤلؤ را در «فیس بوک» و «یوتیوب» قرار دادند، شبکه تلویزیونی الجزیره قطر تنها تصاویری از استقرار تانکهای ارتش بحرین در خیایان های خلوت منامه را پخش کرد. وقتی «نیکولاس کریستوف» خبرنگار نیویورک تایمز در منامه حمله به معترضان بحرینی را بسیار خشونت بار توصیف کرد رسانه قطری، تنها به پخش تصاویری از تجمع حامیان «حمد بن عیسی آل خلیفه» اکتفا می کند؛ نه اثری از خون ریزی و کشتار و نه شلیک حتی یک گلوله. گویی تنها تجمعی کوچک در شهر و انتشار مکرر بیانیه های سخنگویان حکومت تنها چیزهایی بود که الجزیره برای ارائه به مخاطبان خود در چنته داشت. العربیه و بی بی سی که در این میان جای خود را دارند. از زمانی که جوانان بحرینی آمادگی خود را برای برگزاری تظاهرات روز خشم 14فوریه اعلام کردند، شبکه های عربی این گونه وانمود کردند که گویی این خبر را نشنیده و به راحتی از کنار آن گذشتند. وقتی گلوله های نظامیان بحرینی جمجمه های جوانان این کشور را نشانه رفت، تلویزیون الجزیره بار دیگر پخش اخبار دسته دوم واقعه را از سر گرفت. الجزیره وقتی با خبررسانی گسترده العالم از وقایع بحرین مواجه شد، برای حفظ آبرو هم که شده، با برخی شخصیت های معارض درجه دوم و به اصلاح میانه رو بحرینی که البته کاملا معلوم بود با چه شاخصی آنها را انتخاب کرده ارتباط برقرار می کند.
شاید برای بسیاری از بینندگان این شبکه که تا پیش از این سابقه آن را در تونس، مصر و یمن دیده بودند چنین عملکردی باورنکردی باشد، اما برای آنان که از نزدیک رسانه عربی را دنبال می کنند، این مسئله به هچ وجه دور از ذهن نبود. الجزیره پیش از این نشان داده که میانه خوبی با شیعیان و جریانات شیعه در منطقه ندارد و این رویکرد به خوبی در پوشش اخبار و سخنرانی های سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان ملموس است. همه چیز در این شبکه برای سانسور شیعه آماده است. به طور میانگین از تمامی سخنرانی های یک تا دو ساعته نصرالله شاید بازه زمانی پوشش سخنان وی در الجزیره به بیش از یک دقیقه هم نرسد. عوامل حمایت الجزیره از حکومت بحرین را علاوه بر اختلاف مذهبی می توان در این مسئله دید که بحرین در هر حال عضوی از اعضای شورای همکاری خلیج فارس بوده و در همسایگی مرزهای قطر قرار دارد. در نتیجه هرگونه تشنج در منامه به طور حتم بر دوحه نیز تاثیرگذار خواهد بود و این چیزی است که قطر به شدت از آن نگران است. هرچند این شبکه این اتهامات را رد کرده و مدعی است که بحرین در اولویت پوشش های خبری آن است و دولت بحرین نیز مانع از فعالیت خبرنگارش در منامه شده، اما به نظر می رسد این ادعا در هر حال قابل توجیه نباشد چرا که همین ماجرا عیناً و با شدت بیشتری در تونس و مصر نیز اتفاق افتاد، اما عملکرد الجزیره در قبال این حوادث از هر رسانه دیگری بیشتر بود. چگونه است که تصاویر فیس بوکی تونس و مصر به راحتی در صدر اخبار این شبکه قرار می گیرد اما حوادث بحرین تنها از زاویه دید تلویزیون رسمی این کشور به تصویر کشیده می شود.
حتی اگر مسامحتا از کنار رابطه دوستانه امیر قطر با پادشاه بحرین و این واقعیت انکار اپذیر که رسانه های عربی در صورت اعتقاد به ارزشهای دموکراتیک آن را تنها برای کشوری سنی می خواهند و حاضر به پذیرش کشوری شیعه، قدرتمند و مستقل در منطقه نیستند؛ اما آنچه بیش از همه آنان را وا می دارد تا سانسور حوادث بحرین و هر کشور عربی حاشیه خلیج را در اولویت سیاست های خود قرار دهند، آن است که از شلعه ور شدن آتش انقلاب و بیداری مردم در خلیج فارس هراسانند و همواره از این کابوس که آتش انقلاب روزی تمامی داشته های آنان را در خود خواهد سوزاند بیش از پیش احساس نگرانی می کنند.