اصطلاح سانسور ازکلمه لاتین censere گرفته شدهاست. در روم سانسورچی دو وظیفه اصلی داشته ،شمارش شهروندان و نظارت بر اخلاق ایشان، ریشه اصطلاح Census (سرشماری)نیز همین واژه است. معمولاً بحث راجع به سانسور شامل ابزارهای کمتر رسمی کنترل عواطف، توسط محروم کردن چندین اندیشه از وسایل ارتباط جمعی نیز، میشود. آنچه که سانسور میشود، میتواند از کلمات خاص تا کل مفهوم تغییر کند که ممکن است تحت تأثیر نظام ارزشی قرار داشته باشد.
روزهای میانی اردیبهشت، سالروز شهادت اسلام شناس برجسته مرتضی مطهری مراسم مختلفی با عنوان گرامیداشت مقام معلم برگزار میشود. پرسشی که مطرح میشود آن است که آیا همانقدر که به نام این بزرگوار پرداخته میشود به سخنانش هم توجهی میشود؟ موسسههای مختلف و طرحهای مطالعاتی بسیاری در گوشه و کنار، به آثار وی می پردازند، اما آیا واقعا با این رویه حقیقت گفتههای استاد را درک میکنند.
به خوبی سال های ابتدایی تحصیل در دانشگاه را به یاد دارم که آثار استاد در کلاسها مورد بحث قرار میگرفت و از خلاصه آثار تهیه شده نیز امتحان گرفته می شد. "آزادی معنوی" اولین کتاب مورد بحث بود. همهچیز با آزادی آغاز و دو سال بعد با «پیرامون انقلاب اسلامی» پایان پذیرفت. سئوالاتی بود که هرگز برای دانشجویان پیش نمیآمد و کسی هم برایشان پاسخی نداشت. چرا که هرگز مباحث آن در کلاس حتی مطرح هم نشد تا سئوالاتی در پی داشته باشد. و سر آخر همه دلخوش به آناند که برای یک بار هم که شده آثار استاد مطهری را خوانده اند.
امروز اما پس از 31سال از شهادت وی شاهد آن هستیم که جریانها و گروههای سیاسی مختلف داخلی کشور هر کدام به فرآخور جهتگیریهای خود به آثار و نظرات استاد استناد کرده و این شهید را «شهیدتر» میکنند. به یاد ندارم که هرگز در هیچ محفل روشنفکری درباب آزادی بیان از کتاب "آزادی معنوی" استاد مطهری بحث کرده باشند. اما در همان محافل بارها و بارها از دیگر کتابهای استاد به عنوان مانیفستی برای این گروهها یاد میشود.
هنوز این نکته جای سئوال است که چرا نظریههای استاد در باب انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برای هیچدام از دانشجویان دانشگاه در سال های ابتدایی تحصیل مورد سئوال جدی قرار نمیگیرد اما سالها بعد به یکی از مهمترین دغدغههای دانشجویان به ویژه از نوع رشته سیاسی بدل می شود. به راستی چرا نکاتی مهم در «پیرامون انقلاب اسلامی» در خلاصه کتاب حذف شده است. براستی چه کسی باید پاسخگوی این بیمهریها باشد.
مدتی قبل فرزند ارشد استاد تاکید کرد که هیچگونه سانسوری در چاپ آثار پدر صورت نگرفته است. قبول؛ اما آیا سانسور فقط اینگونه صورت میگیرد. مگر توصیه امام امت این نبوده است که آثار ارزشمند استاد مورد مطالعه و بررسی دانشجویان و طلاب قرار بگیرد.
رسالت بشری و انسانی حتی اقتضا دارد که اینگونه با نظریات یک متفکر بزرگ رفتار نشود. صد حیف که حتی مطهری هم پس از 30سال قربانی جناحبندیها و بازیهای سیاسی شده است، امری که حتی در دوره سیاه حکومت پهلوی هم اینچنین اتفاق نیفتاده بود.
نوییسنده: محمدرضا عشوری در 89/2/19:: 8:52 صبح
بر اساس دو خوانش متفاوت از اسلام و شریعت اسلامی، دو اسلوب جدید در سلوک سیاسی نخبگان دینی مسلمان قابل مشاهده است. یک خوانش که معتقد به قابلیت آموزههای سیاسی اسلام بر اساس مبانی شریعت برای رفتار حکومتی سیاسی بوده و نگاهی ایدئولوژیک به آن دارد که در ادبیات سیاسی امروز به بنیادگرایی معروف است که در بسیاری موارد ریشه در جنبشها و حرکتهای اسلامی موجود در خاورمیانه دارد و خوانشی دیگر که با رد چنین قرائتی، رویکردی فرهنگی و تمدنی به اسلام دارد.
روسیه و آسیای میانه نیز بنابر همین الگو آبستن چنین تعارضی در رفتار سیاسی گروههای اسلامی حوزه سیاسی خود است. این مهم به ویژه در مرزهای سیاسی روسیه نمود بیتشری داشته و حکومت مرکزی توانسته است با تعامل خوبی که با رهبران اسلامی این کشور داشته، فعالیت گروههای بینادگرا را کنترل نماید.به طور مثال تاسیس شبکه تلویزیونی برای مسلمان و برگزاری تظاهراتی با عنوان "اسلام بر ضد تروریست" در همین راستا با حضور نمایندگان ادیان مختلف در مسکو در این چارچوب تعریف می شود.ماهیت انفجار های اخیر متروی مسکو به خوبی تاثیر خود را بر محافل دینی و سیاسی روسیه گذاشت به ویژه آنکه مسئولیت این حوادث را گروه های اسلامگرای این کشور بر عهده گرفتند.
به طور مثال شیخ "محمد کراچی" رئیس جمعیت اسلامی مسکو در واکنش به این اقدامات تروریستی گفته بود که در عملیات تروریتسی که حدود 40نفر را به کام مرگ برد، 6نفر مسلمان کشته شدند و تمامی مسلمانان مسئول این جنایات هستند و باید در مقابل آن بایستند. بسیاری، این عملیاتهای تروریستی را به اسلام ربط میدهند و ما میگوییم که این جنایات در هیچ دین و امتی وجود ندارد.
"خلیل ابراهیم ابوعون" از اعضای بارز «سازمان میراث اسلامی روسیه» نیز که در تظاهرات اخیر ضد تروریست در مسکو شرکت کرده بود تاکید کرد: "اسلام ربطی به تروریسم ندارد. وقتی من شنیدم که قرار است تظاهراتی بر ضد تروریسم برگزار شود به شدت از آن حمایت کردم و به نمایندگی از سازمان اسلامی روسیه و اقلیتهای اسلامی کشور تاکید می کنم که تروریسم و خشونت جایی در اسلام ندارد. ما در یک ساختار و جامعه مدنی زندگی می کنیم و از این رو باید همواره بر اساس صلح رفتار نمائیم."
این تلاش گروههای اسلامی روسیه برای بری دانستن خود از گروههای بنیادگرا، تنها از آن نشأت می گیرد که رهبران اسلامی مسکو به واسطه زندگی در فضای جامعه مدنی روسیه، چنین برداشتی از اسلام را بر نمیتابند و رفتار مقامات مذهبی "مخاچ قلعه" را مغیار با برداشت خود از اسلام می دانند.مسلمانانی که بارها و بارها به ویژه پس از بازگشت دین به صحنه اجتماعی روسیه پس از فروپاشی حکومت اقتدارگرای "برژنف"، شان اجتماعی خود را تقریبا مساوی با مسیحیان ارتدوکس دانسته و این موقعیت را فرصتی مناسب برای عرض اندام اسلام بر مبنایی ساختاری و مدنی در روسیه می دانند.
امری که به باور رهبران داغستان مسامحه کارانه بوده و هیچ نشانی از اسلام واقعی ندارد. به ویژه آنکه اکثریت جامعه داغستان و چچن را مسلمانانی تشکیل می دهند که خاطره خوبی از حکومت مرکزی روسیه ندارد. و به دنبال بازپسگیری حقوق خود به عنوان مسلمان در دایره سیاسی داغستان هستند. تلاش هایی که به خوبی یادآور مبارزات "شیخ شامل داغستانی "رهبر سیاسی و نظامی و مذهبی جنبش ضد حکومت تزاری و همچنین مبارزات "شیخ منصور" و "قاضی مراد" در قفقاز است.
نوییسنده: محمدرضا عشوری در 89/2/1:: 3:18 عصر