وزیر خارجه آمریکا و داود اوغلو وزیر خارجه ترکیه – هتل قصر امارات، ابوظبی، ژانویه 2011
مطالب مرتبط:
+ خداحافظ آتاتورک!
وزیر خارجه آمریکا و داود اوغلو وزیر خارجه ترکیه – هتل قصر امارات، ابوظبی، ژانویه 2011
مطالب مرتبط:
+ خداحافظ آتاتورک!
روز یکشنبه روز تاریخی و سرنوشتسازی برای ترکیه بود.مردم ترکیه به بسته پیشنهادی حزب عدالت و توسعه برای اصلاح قانون اساسی با 58درصد آراء رای مثبت دادند.
"عادل الطریفی" تحلیلگر جوان سعودی به بهانه همهپرسی قانون اساسی ترکیه در مطلبی در "الشرق الاوسط" تحلیل جالبی در این باره دارد:30سال قبل ارتش با کودتایی دولت را سرنگون کرد تا به جنگ راست و چپ تحت تاثیر جنگ سرد پایان دهد و با استقبال گسترده مردمی زعامت سیاسی را در ترکیه به دست گرفت. بر اساس قانون اساسی 1982، ترکیه، «سکولار» «لائیک» و «دموکرات» باقی خواهند ماند، تا روح «مصطفی کمال آتاتورک» پدر ترکیه نوین برآن دمیده بماند. با وجودی که این اصلاحات یازدهمین اصلاح قانون اساسی در ترکیه به شمار میرود، اینبار اما، مهمترین و شاید تاثیرگذارترین تعدیلات در قانون اساسی ترکیه را شاهد بودهایم. سئوالی که مطرح است این است: آیا این ترکیه سکولار تغییر خواهد کرد؟
«برنارد لوئیس» (Bernard Lewis) شرقشناس مشهور و استاد بازنشسته مطالعات خاور نزدیک دانشگاه پرینستون در کتاب مهم "مشکل از کجا آغاز شد؟" با اشاره به اینکه خاورمیانه از از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی از بحران هویت رنج میبرد مینویسد، بیش از 100سال است ملتهای منطقه همواره علت پسرفتشان در زمینههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را پرس وجو میکنند. دو پاسخ می توان به این سئوال داد: اول اینکه ما عقب ماندهایم، چرا که در آزادی افراط کردیم. (آزادی به معنای عام؛ آزادی در حکومت و استقلال و اندیشه). پاسخ دیگر آن است که ما در سنتها و میراثمان (دین و سنتها و آداب و رسوم) افراط کردیم. به مثابه ترکیه و ایران پس از انقلاب. لوییس ادامه میدهد، ملتهای خاورمیانه ناچار به انتخاب یکی از این دو گزینهاند،کشورهای منطقه یا باید حکومت سکولار و دموکرات را بپذیرند، یا حکومت اسلامی علما را.
با این حال روزنامه ترکیهای «حریت» معتقد است که پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات حاکی از آن است که ترکیه بالفعل تغییر کرده است. ترکیه دیگر کشور لائیک غربی که آتاتورک آرزوی آن را داشت نیست، هرچند فعلا آنها به دنلا اجرای احکام اسلامی که «کمالیستها» از آن فراریاند نیستند. ترکیه راه سومی را برگزیده است. شیوهای بین سکولاریسم و اسلامگرایی، هرچند که موانع بسیاری در پیش رو داشته و اکنون آغاز راه است.
از زمان و تا زمانی که مسئله «قدرت» در ترکیه یک مسئله است، در اولین کشور خاورمیانه که ایده «استقلال» را مطرح کرد، همچنان تنش میان دو اصل «آزادی» و «نظام» system-، و به عبارت دیگر، بین مردم و حکومت وجود دارد. بقول "استفان کنرز" در «هلال و ستاره: ترکیه بین دو جهان» (2008)، جمهوری ترکیه از زمان استقلال همواره در گرداب دوگانهها سردگردان بوده است: غرب و شرق، اسلام و سکولاریسم، ارتش و دموکراسی، آزادی و نظام، ملت و دولت. به نظر می رسد حزب عدالت و توسعه برای ترکیه نگاه به شرق را برگزیده و توانسته با نشانههای اسلامی به مواجهه با اخلاق تمدن غربی برود. و این در حالی است که ترکیه همچنان ظاهر ساختار لائیک غربی خود را حفظ کرده است. «عدالت و توسعه» با اصلاح قانون اساسی با صبر و خویشتنداری، خود را از منجلاب سیطره نظامیان خلاص کرد. اصلاحاتی که به نخستوزیر و پارلمان حق تعیین قضات و همچنن به دادگاههای مدنی حق محاکمه نظامیان را میدهد. این اصلاخات کار را برای سازمان های نظامی محدود کرد تا راه برای انحلال احزاب اسلامی و محرومیت نمایندگان اسلامگرا از حقوق سیاسیشان از سوی نظامیان بسته شود. بیشک این یک پیروزی است. این اصلاحات نه تنها به سود حزب حاکم بوده، بلکه حقوقی اضافی برای اقلیتها، زنان و کودکان را نیز در بر داشته است.
قانون اساسی 1937 ترکیه همچنان بر لائیک بودن حکومت تاکید دارد. حتی بر سردر مدارس اسلامی امام خطیب که اردوغان و «فتح الله گولن» رهبر اسلامگرا از آن فارغ التحصیل شده، عکس آتاتورک نصب شده و سخنان و آموزههای وی همچنان تدریس میشود. بله اردوغان و حزبش توانستهاند فعلا نظامیان کمالیست را شکست دادهاند، ترکیه اکنون به مرحلهای از انقسام سیاسی اجتماعی بیسابقه رسیده است که 40درصد مردم این کشور اکنون مخالف حزب عدالت و توسعه هستند.
کاملا اشتباه است اگر پیروزی «عدالت و توسعه» را تنها پیروزی یک جریان اسلامگرا بر یک حریان لائیک سکولار بدانیم. این موضوع از لحاظ اجتماعی دارای اهمیت بیشتری است. نخبگان کمالیست غربگرا با نفوذ در موسسات نظامی و قضایی که 40سال بر کشور حکم راندهاند، امروز در مواجهه با کودتایی از سوی طبقه متوسطی از مرکز آناتولی قرار گرفتهاند.
در فیلم «خداحافظ لنین» -Good Bye Lenin- ساخته "ولفگانگ بوکت"، جوانی تلاش میکند تا مادر کمونیست خود که تا یک ماه پیش از فروپاشی دیوار برلین در کما فرورفته است و پس از آن به هوش آمده، قانع کند که آلمان شرقی کمونیست همچنان در بهترین وضعیت است؛ تا شاید مادر کمونیستش از این مجرا تحت تاثیر قرار نگیرد. و البته پس از ماهها تلاش وی برای کتمان حقیقت، مادر واقعیت را میفهمد. حزب عدالت و توسعه امروز توانسته است ترکها را قانع کند که آتاتورک همچنان پابرجاست، علی رغم ایکه رؤیای خود را مدتهاست نقش بر آب میبیند.