سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از باستان‏گرایی تا باستان‏ستیزی

اگر کتاب «دو قرن سکوت» دکتر زرین‌کوب را خوانده‌‌باشید، به خوبی به جریان باستان‌گرایی افراطی در تاریخ‌نویسی معاصر پی‌خواهید برد. امری که خود دکتر بعدها به آن نکته اشاره کرده و از آن با عنوان انگیزه‌ای ضد عربی در آثار خود و برخی دیگر از مورخین کشور یاد کرده است. اینکه چه مسائلی در سالهای ابتدایی سده کنونی در پیدایش این جریان دخیل بوده‌اند، محل بحث نیست که آن خود مجالی مفصل می‌خواهد.
آقای عباس سلیمی‌نمین امروز در سخنرانی خود ضمن بازکاوی این جریان متذکر شدند که این جریان کاملا سازمان یافته و مغرضانه سعی برآن داشته که تمدن ایران باستان را در مقابل اسلام قرار داده و متؤکد شود که تمدن در ایران باستان در اوج بوده و با ورود اسلام به این سرزمین جهل و تاریکی و تمدن سوزی به جای تمدن سازی در ایران حاکم می‌شود.

نکته‌ای که ایشان در این میان متذکر شدند این است که جریان باستان‌گرا کوشش می‌کرد، ثابت نماید تمدن ایران باستان پس از ورود یهودیان بابل به ایران در زمان کورش هخامنشی رو به اعتلا نهاده و به بیانی دیگر تمدن ایران باستان مدیون ورود یهودیان به ایران است.

اینکه کدام قسمت از قضیه قتل‌عام هفتاد هزار ایرانی در زمان خشایارشاه توسط مزدوران مردخای یهودی و جشن پوریم یهودیان (که در تورات کتاب استر آمده) تا چه اندازه توسط یهودیان با دروغ خلط شده است، مسئله‌ای مهم و سرنوشت ساز در این باب می‌تواند باشد. اما متاسفانه ایشان در سخنان خود تلاش کردند تا با حسی تلافی‌جویانه تمدن ایران باستان را زیر سوال برده و حتی به دفعات این جمله را تکرار کردند که ایران پیش از اسلام به ویژه بس از ورود یهودیان اصلا تمدنی نداشته است که بخواهد با ورود اعراب نابود شود. آقای سلیمی‌نمین همواره این سوال را در جلسه طرح کردند که « آیا شما چند دانشمند ایرانی پیش از اسلام می توانید نام ببرید؟ خیر نمی‌تونید حال این را مقایسه‌کنید با بعد از ورود اسلام!»

آنچه شایان ذکر است آْن است، در این که یکچنین جریان باستانگرایی در ایران با نگارش کتابهایی با این رویکرد به وجود آمده و قصد نشان دادن تقابل تمدن ایرانی با اسلام را داشته است شکی نیست. اما این نکته به هیچ وجهی دلیل بر این نیست که به واسطه پاسخ دادن به ادعاهای این جریان، تمدن بزرگ ایران باستان را به کل زیر سوال ببریم. براستی دستاوردهای تمدن بزرگ هخامنشان بر کدام مورخ منصف پوشیده است. آقای سلیمی با نام بردن تعدادی از نویسندگان کشور آنان را به بزرگنمایی تمدن ایرانی متهم نمودند. من باب نمونه ایشان کتاب دکتر محسنیان راد با نام کهکشان ارتباطات را به باد اتنقاد گرفته و ادعاهای این کتاب در مورد ارتباطات در ایران باستان را واهی و غیر مستدل دانستد.
 
براستی آیا باید برای اثبات کارنامه روشن تمدن ایران پس از اسلام باید تمدن گرانمایه ایران باستان را زیر سوال برد. آیا واقعا اثبات این واقیت نیازی به اثبات تعارض تمدن ایرانی و اسلامی دارد؟ مگر نه این است که به قول منطق دانان «اثبات شی نفی ماعدا نمی‌کند». به نظر می‌رسد آن جریان و آن ادعاها پاسخ دیگری داشته باشد، بهتر است ما با دست خود دستاوردهای تمدنی خود را مغرضانه واهی و غیر مستدل نخوانیم و آن را فدای پاسخ به ادعاهایی بی مورد ننمائیم.





بازدید امروز: 0 ، بازدید دیروز: 13 ، کل بازدیدها: 389960
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ